عکاسی فضای باز کودک

عکاسی منحصر به فرد و زیبا از کودکان در فضای باز

عکاسی منحصر به فرد و زیبا از کودکان در فضای باز

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عادات موفقیت» ثبت شده است

1. غرق شدن در استرس

درست است! متأسفانه امروزه استرس تقریبا جزءِ جدایی‌ناپذیر زندگی روزمره‌ی ماست. درحالی‌که از اثرات زیان‌بار استرس آگاهیم، تقریبا همیشه گرفتارش می‌شویم. انواع و اقسام مشکلات مالی، نگرانی‌های شغلی و کاری، حفظ ظاهر زندگی اجتماعی و خانوادگی حتی اگر در بدترین شرایط ممکن باشد، همگی عوامل استرس‌زایی هستند که باعث تولید هورمون‌های استرس می‌شوند و بدن را دچار انواع و اقسام بیماری‌ها و مشکلاتی می‌کنند که مغز نیز از این آسیب‌ها در امان نیست. برندان کلی (Brendan Kelley) متخصص مغز و اعصاب مرکز پزشکی دانشگاه ایالتی اوهایو معتقد است: «افزایش استرس نه‌تنها عملکرد مغز را تضعیف می‌کند، بلکه احتمال خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را نیز افزایش می‌دهد». زیرا در پس ارتباط بیماری آلزایمر و عملکرد مغز، ردپای تغییرات هورمونی مرتبط با استرس وجود دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۱۸
الهه رضایی

1. لباس‌های راحتی خود را با لباس رسمی‌تر عوض کنید

باور غلطی که از یک فریلنسر در ذهن اکثریت وجود دارد که این است که با لباس راحتی روی مبل لم داده و مشغول کار است. زمانی‌که لباس خواب به تن دارید، ذهن شما در وضعیت خواب باقی می‌ماند؛ پس بهتر است قبل از شروع کار از رخت‌خواب بیرون بیایید، دوش بگیرید و لباس‌های راحتی خود را عوض کنید: انگار قرار است واقعا سرکار بروید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۸ ، ۱۱:۲۲
الهه رضایی

چطور انگیزه ایجاد کنیم؟

۱. تعیین اهداف

اهمیت اهداف در ایجاد انگیزه-انگیزه داشتن برای ادامه برنامه ورزشی

اول از همه باید چیزی داشته باشیم که به‌خاطر آن دست‌‌به‌کار شویم. فرقی نمی‌کند هدف‌تان از ورزش کردن کاهش وزن باشد، یا شرکت در مسابقهٔ دو، فقط قرار است دلیلی برای ورزش کردن پیدا کنید؛ حالا این دلیل هرچه می‌خواهد باشد. شاید بتوانید چند هدف مجزا برای ورزش کردن‌تان در نظر بگیرید، این هم ایرادی ندارد و لزوما نباید فقط یک هدف داشته باشید. ما هر وقت بخواهیم می‌توانیم به اهداف‌مان اضافه کنیم.

می‌توانیم اهداف روزانه (امروز بیست دقیقه پیاده روی می‌کنم)، هفتگی (این هفته حداقل سه روز ورزش می‌کنم) یا حتی ساعتی (۴۵ دقیقه یک بار بلند می‌شوم و اطراف ساختمان قدم می‌زنم) داشته باشیم.

همیشه چیزی داشته باشید که شما را به حرکت درآورد و مشوقی برای ادامهٔ مسیر باشد. اهداف بزرگ یا کوچک، هر دو محرک خوبی هستند.



۲. انضباط

نظم‌وانضباط-انگیزه داشتن برای ادامه برنامه ورزشی

با ایجاد عادات روزانه نظمی برقرار می‌کنید که موجب پایبندی شما به برنامه‌ریزی‌تان خواهد شد. حالا ببینیم چطور باید ورزش کردن را تبدیل به عادت روزانه کنیم.

راهکار اول این است که روز و ساعت مشخصی را برای ورزش کردن در نظر بگیریم. وقتی ساعت مشخص از راه برسد، به‌صورت خودکار سراغ ورزش می‌رویم. راهکار دیگر این است که برای جلسه‌های ورزشی‌مان نوعی مراسم یا تشریفات خاص داشته باشیم؛ چیزی که ما را تشویق به ورزش کردن کند.

این مراسم می‌تواند کاری به‌سادگی چند دقیقه گرم کردن با حرکات کششی یا گوش دادن به آهنگی شاد باشد.

هدف ما این است که ورزش کردن را در کنار عادات روزانهٔ دیگری همچون مسواک زدن قرار دهیم. شما می‌توانید با خلاقیت خودتان راهکارهایی برای این منظور پیدا کنید.



۳. آماده‌سازی ملزومات

اهمیت آماده‌سازی و فراهم کردن ملزومات ورزش کردن-انگیزه داشتن برای ادامه برنامه ورزشی

بعد از گرفتن تصمیم قاطع برای ورزش کردن، تا می‌توانید پایبند ماندن به این تصمیم را برای خودتان ساده‌تر کنید. یعنی هرچه را که لازم دارید تهیه کنید و آن را در دسترس قرار دهید. مثلا می‌توانید ساک ورزشی‌تان را آماده کنید، میان‌وعده یا تنقلات قبل از ورزش‌تان را تهیه کنید و از همین حالا، تمرین‌هایی را که قرار است انجام بدهید مشخص و برای‌شان برنامه‌ریزی کنید.

با این روش می‌توانیم خودمان را از قبل برای ورزش کردن آماده کنیم. به این صورت شرایط یا کمبودهای ناخواسته سد راه‌مان نمی‌شوند.

۴. انعطاف‌پذیری

قرار دادن ورزش در شمار عادات روزانه بسیار مفید است، اما به این شرط که زیاد سخت‌گیر نباشیم. برای اینکه بتوانیم به تصمیم‌مان پایبند بمانیم، بعضا به راه گریز هم نیاز داریم. فرض کنید که طبق برنامه می‌خواهیم چهار روز در هفته، ۷ یا ۸ کیلومتر پیاده‌روی کنیم، بالاخره روزی می‌رسد که به‌خاطر خستگی یا کمبود وقت امکان عملی کردن این برنامه و پایبند ماندن به آن را نداشته باشیم.

در چنین مواقعی به برنامهٔ ثانویه نیاز پیدا می‌کنیم. مثلا اگر قرار بود امروز بدوید و حالا احساس می‌کنید که بیش‌ازحد برای این کار خسته هستید، قدم زدن را جایگزین دویدن کنید یا روزهایی که سرتان شلوغ می‌شود، به‌دنبال فرصت‌های کوتاه برای فعالیت‌های بدنی باشید؛ مثلا از وقفه‌ای که برای صرف ناهار در اختیارتان می‌گذارند استفاده کنید و کمی قدم بزنید یا چند بار از پله‌ها بالا و پایین بروید.

با همین فعالیت‌های ساده به‌نوعی جبران مافات می‌کنیم و درعین‌حال، چندان به خودمان سخت‌ نمی‌گیریم، چرا که این سخت‌گیری در بلند‌مدت می‌تواند ما را از پا در بیاورد.

۵. تعهد

تعهد-انگیزه ورزش برای ادامه برنامه ورزشی

سالم بودن تصمیمی نیست که تنها یک بار گرفته شود و دیگر کاری به آن نداشته باشیم، بلکه تصمیمی است که باید هر روز به آن فکر کنیم و آن را در گوشهٔ ذهن خود داشته باشیم. با متعهد شدن مجدد به اهداف‌مان می‌توانیم در مسیر درست باقی بمانیم.

هر روز صبح، چند دقیقه‌ را به فکر کردن یا نوشتن درمورد برنامهٔ روزانه و نحوهٔ انجام کارها، اختصاص دهید.

اهداف‌تان را مجددا به یاد بیاورید و به آنها فکر کنید. به‌خاطر زحماتی که تا اینجا متحمل شده‌اید و تلاشی که برای نزدیک شدن به هدف‌تان کرده‌اید، قدردان خود باشید. یادداشت کردن روند پیشرفت به شما کمک خواهد کرد تا متوجه تغییر سایز یا سبک تمرین‌تان شوید.

وارد کردن وزن و سایزتان نیز می‌تواند در این راه کمک‌تان کند.

۶. جذابیت

سرگرم‌کننده و مفرح بودن ورزش-انگیزه ورزش برای ادامه برنامه ورزشی

شاید ورزش کردن (در کنار آماده‌سازی، انضباط و تعهد) برای شما وظیفه‌ای دیگر در زندگی روزمره به نظر برسد، اما فراموش نکنید که فعالیت بدنی بخشی شادی‌آور از زندگی روزمرهٔ شماست. اگر احساس می‌کنید ورزش یا فعالیتی که انتخاب کرده‌اید برای‌تان هیجان‌انگیز نیست، به‌دنبال ورزشی بگردید که این هیجان را ایجاد کند. در این میان جایی هم برای فعالیت‌های لذت‌بخشِ برنامه‌ریزی‌نشده‌ای مثل قدم زدن در خیابان‌های شهر یا رقصیدن با موسیقی موردعلاقه‌تان کنار بگذارید.

۷. در نظر گرفتن پاداش

در نظر گرفتن پاداش

هروقت به هدفی دست پیدا کردید، پاداشی به خودتان بدهید. این پاداش می‌تواند چیز کوچکی مثل سر زدن به کتابخانه و گشتن بین قفسه‌ها یا پاداش بزرگ‌تری مثل گرفتن وقت ماساژ یا انجام کاری لذت‌بخش باشد. البته نباید از ماهیت پاداش‌‌گونهٔ ورزش نیز غافل شوید؛ احساس موفقیت و آرامش کسب‌شده پس از ورزش کردن، همگی پاداش ورزش کردن هستند.

کلام آخر

چیزی که امروز به شما انگیزه می‌دهد، ممکن است فردا اثری نداشته باشد و اساسا نمی‌توان منبع ثابت و مشخصی برای انگیزه پیدا کرد. باید با کندوکاو ذهنی به‌دنبال فکر، هدف یا پاداشی باشیم که در لحظه به ما انگیزه می‌دهد و مشوقی برای ورزش کردن است.

نباید فراموش کنیم که رسیدن به انگیزهٔ پایدار تنها زمانی ممکن است که بهانه‌ها را پیش از تبدیل شدن به مانع از میان برداریم.

و مهم‌تر از همه، باید درک کنیم که هر کاری با تمرین و پشتکار آسان‌تر می‌شود. وقتی طی روندی مداوم ورزش می‌کنید و دست از کار نمی‌کشید، انگیزه‌تان بیشتر می‌شود و درعین‌حال از چیزهایی که برای‌تان انگیزه‌بخش هستند، شناخت بهتری پیدا می‌کنید.

دست از کار نکشید و به تمرین کردن ادامه بدهید. مطمئن باشید که درآخر نتیجهٔ زحمات‌تان را خواهید دید و به احساسی دست خواهید یافت که همیشه به‌دنبالش بودید. لطفا اگر راهکار دیگری برای پیدا کردن انگیزه سراغ دارید آن را با ما و خوانندگان چطور در میان بگذارید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۸ ، ۰۹:۳۲
الهه رضایی

اوضاع همیشه بر وفق مراد پیش نمی‌رود. کارها و اعمال ما همیشه بازتابی از خود واقعی ما نیستند، این مسئله در مورد دیگران هم صدق می‌کند. با‌این‌حال، بخشیدن دیگران معمولا آسان‌تر از بخشیدن خودمان است. گویا ما آنقدر که به خودمان سخت می‌گیریم، در مورد دیگران سخت‌گیری نمی‌کنیم! اما فراموش نکنید آن‌طور که «روپی کاپور» شاعر کانادایی هندی‌تبار می‌گوید: «برای درمان زخم، باید به آن رسیدگی و نوازشش کنید!»

چرا خودبخشودگی اهمیت دارد؟

بر مبنای نظر کارشناسان، بخشیدن اضطراب را کاهش می‌دهد که نتیجهٔ آن تقویت سیستم ایمنی بدن است. بخشیدن، بیماری‌ها و اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب را تسکین می‌دهد، با کاهش خشم و تقویت سلامتی قلب، به تقویت سلامت عمومی بدن منجر می‌شود.

این‌روزها که اضطراب و افسردگی این‌قدر گسترده و همه‌گیر است، با بخشیدن خودمان به بهبود و حفظ سلامتی خود کمک می‌کنیم. اگر راهی برای بخشیدن خودمان و دیگران پیدا نکنیم، گرفتار نگرانی و خودخوری می‌شویم.

گاهی ما درس‌های دردناکی از زندگی می‌گیریم. اما قرار نیست با استمرار این درد، پیوسته خودمان را عذاب دهیم. این درد لزوما بزرگ و پیچیده نیست. همین‌که از اشتباه‌مان نمی‌گذریم و رهایش نمی‌کنیم، مایهٔ درد و رنج است. اشتباهی که شاید ناخودآگاه هم نباشد؛ ممکن است بدانیم چرا چنین تصمیمی گرفتیم، و این گاهی وضعیت‌ را دردناک‌تر هم می‌کند.

باید بدانیم بیزاری از خودمان، هیچ سودی ندارد، درحالی‌که خودبخشودگی مزیت‌های بسیاری دارد. نخستین گام برای بخشیدن خودمان پرسیدن این سؤال است: چرا اشتباه کردم؟

اشتباه کردن و گرفتن تصمیم‌های غلط، هیچ ربطی به اینکه چه کسی هستیم و می‌توانیم به چه کسی تبدیل شویم، ندارد. اشتباهات ما نباید از ارزشی که برای خودمان قائلیم، بکاهند!

ما انسانیم. هر انسانی اشتباه می‌کند! ما به دلایل گوناگون برخی کارها را انجام می‌دهیم. نکتهٔ کلیدی یافتن دلیل انجام کارهاست. با شناسایی دلیل، می‌فهمیم چطور به این نقطه رسیدیم و می‌توانیم دربارهٔ ادامهٔ مسیر تصمیم بگیریم.

خودبخشودگی در آشفتگی و شرایط ناگوار

در آشفتگی ایجاد شده، ثبات و استقامتتان را نشان دهید.

گاهی با پذیرش آشفتگی‌ای که ایجاد کرده‌ایم، آسیب‌پذیری ما بیشتر برای عزیزان‌مان آشکار می‌شود. این کار ممکن است منجر به افشای حقایق مهم‌تری درباره ما شود و نتایج مهم‌تری برای ما داشته باشد؛ وقتی می‌پذیریم که کامل نیستیم، دیگران راحت‌تر با ما ارتباط برقرار می‌کنند و ما را قوی‌تر می‌بینند.

گاهی یک عذرخواهی ساده، تأییدی است بر پاسخگو بودن و اینکه با وجود تقلایمان قدرتمند و استوار هستیم. «معذرت می‌خوام، سعی می‌کنم جبران کنم» شروع خوبی است. این به معنی این نیست که همه چیز بی‌عیب‌‌ونقص خواهد بود اما نشانهٔ این است که می‌توانیم (و می‌خواهیم) برای ترمیم و بهبود وضعیت موجود تلاش کنیم.

استقامت در آشفتگی، یعنی ما در برابر دیگران و خودمان وانمود نمی‌کنیم که اوضاع روبه‌راه است؛ یعنی ما پای عمل‌ و باورمان می‌ایستیم، یعنی کم‌کم درمان می‌شویم و آرام می‌گیریم.

هدف پایانی، رها‌کردن گذشته است. رهاکردن یعنی خودمان را به‌خاطر آنچه نمی‌دانستیم و آنچه به‌گمان‌مان باید (یا نباید) انجام می‌دادیم، کمبودها و اشتباهات‌مان ببخشیم اما هم‌زمان دست از پاسخ‌گو بودن نکشیم.

در این مسیر، باید اشتباه را شناسایی کنیم، تصمیم بگیریم دیگر آن را تکرار نکنیم و مسئولیت آسیب‌ها و خسارت‌های ایجاد شده را به‌عهده بگیریم. باید دست از سرزنش کردن خودمان برداریم. این مهارتی دشوار است که در گذر زمان به دست می‌آید اما این دشواری به سلامتی‌مان و بازگشت به وضعیت عادی می‌ارزد.

گاهی خودبخشودگی به‌معنی یافتن خوشی به‌جای اندوه است. با رهاکردن یاد می‌گیریم که زندگی کنیم. گاهی افسوس و پشیمانی طبیعی‌ست اما قرار نیست باقی زندگی را در اندوه و پشیمانی سپری کنیم.

بعضی وقت‌ها شاید لازم باشد خودمان را نه به‌خاطر انجام کار اشتباه، بلکه به‌خاطر انجام کار درست ببخشیم؛ کار درستی که از پیش می‌دانستیم با هزینهٔ گزافی همراه است اما مایل به انجامش بودیم!

۴ تمرین برای خودبخشودگی و داشتن زندگی شاد

سؤال اساسی این است که چطور خودمان را ببخشیم؟ مهربان باشیم. مهربانی را امتحان کنیم!

۱. خودمهرورزی داشته باشیم

خودمهروزی یعنی با خودمان همدلی کنیم، هم‌دلانه با خودمان صحبت کنیم. خودمهرورزی پیش‌نیاز خودعشق‌ورزی است؛ عنصری که تقریبا برای هر چیزی در زندگی لازم است.

اگر بتوانیم خودمان را مانند بهترین دوست‌مان ببینیم، با عشق و مهربانی با خودمان صحبت کنیم و خودمان را در اولویت قرار بدهیم، یعنی باور داریم که ارزشمند هستیم.

– مگان هیل، روان‌درمانگر

 

در مقایسه با خودمان، ما معمولا با دیگران مهربانانه‌تر رفتار می‌کنیم. کافی‌ست با خودمان مهربان‌تر باشیم. اگر در خودگویی‌تان در حال سرزنش کردن خودتان هستید، از خود بپرسید «اگر این اتفاق در مورد شخص دیگری افتاده بود، چه فکری می‌کردم؟ آیا همین احساس را در مورد آنها داشتم؟» همان مهر و همدلی را که نسبت به دیگران نشان می‌دهید، نثار خودتان کنید.

احساس خجالت زدگی بخشی از روند درمان است و باعث می‌شود در آینده هشیارانه به‌دنبال راه‌هایی برای انجام بهتر کارها و اجتناب از اشتباه باشیم. همچنین کمک می‌کند هنگام تصمیم گیری های دشوار، بتوانیم نتایج و پیامدها را بپذیریم. اما بدانید که برای ایجاد تغییرات چشمگیر، نمی‌توانیم پیوسته با ترس و شرم زندگی کنیم. درواقع در چنین وضعیتی نمی‌توانیم تغییر بزرگی ایجاد کنیم!

۲. احساس گناه را از خودمان دور کنیم

برای خودبخشودگی باید احساس گناه را از خودتان دور کنید

احساس گناه نه‌تنها کمکی به بهبود وضعیت یا تقویت خودمان نمی‌کند، بلکه روح‌مان را فرسوده می‌کند. شاید برای مدتی کوتاه و پس از ارزیابی خودمان، مؤثر باشد اما در نهایت ما انسان هستیم و نیاز به همدلی و مهربانی داریم. احساس گناه باعث می‌شود، آنچه را نیاز به تغییر دارد شناسایی کنیم اما این حس نباید درون‌مان ماندگار شود!

احساس گناه ممکن است باعث شود گمان کنیم به‌اندازهٔ کافی خوب یا شایسته بخشیده شدن نیستیم، درنتیجه نمی‌توانیم به زندگی طبیعی‌مان برگردیم و به جایگاهی که توانایی و شایستگی‌اش را داریم، برسیم.

اگر عشق می‌ورزیم، باید آن را نثار خودمان هم بکنیم. حتی اگر شکست‌خورده هستیم باید بدانیم که ارزشمند و شایسته عشق هستیم. نگذارید احساس گناه، خوبی را در درون‌‌تان خاموش کند، انگیزه‌ و نیرویتان را برای زندگی از بین ببرد و شادی شما را نابود کند.

۳. یاری‌گر دیگران باشیم

رنج‌ها و زخم‌های ما می‌توانند دلیلی باشند برای انجام کارهای خیر بیشتر، حتی اگر نتوانیم اوضاع را روبه‌راه کنیم. این دردها و رنج‌ها، درس‌هایی هستند که فراگرفته‌ایم. ما می‌توانیم خودمان را ببخشیم و هم‌زمان به دیگران هم کمک کنیم. کمک‌های ما تنها به امور خیریه محدود نمی‌شوند، تصمیم گیری‌ بهتر ما می‌تواند کار خیر باشد. می‌توانیم به نیازمندان کمک کنیم. فعالیت داوطلبانه داشته باشیم، کسانی را که احساس تنهایی می‌کنند، همراهی کنیم، به درد دل آدم‌ها گوش دهیم. با کمک به دیگران، به‌تدریج خودمان را می‌بخشیم.

درواقع، با کمک به دیگران برای گذر از موقعیت‌های دشوار و دردناک، راهی برای گذر از دشواری‌ها و دردهای خودمان پیدا می‌کنیم. حقیقت این است که ما همان‌گونه که به دیگران کمک می‌کنیم، می‌توانیم و باید به خودمان کمک کنیم! ما با شنیدن درد دل دیگران دربارهٔ کوتاهی‌ها و شکست‌هایشان، توجه، آسودگی، هم‌دردی، بخشش و عشقی را نثارشان می‌کنیم که اغلب از خودمان دریغ می‌کنیم!

بنابراین روشن است که می‌دانیم چه باید بکنیم. کافی‌ست همان مهر و بخششی را که سخاوتمندانه به دیگران ارائه می‌کنیم، به خودمان پیشکش کنیم.

پس برای اینکه دوباره به زندگی برگردیم، به دیگران کمک می‌کنیم. با نشان دادن مسیر به دیگران، راه خودمان را هم پیدا می‌کنیم. خواهید دید که این‌گونه، بخشیدن خودتان ساده‌تر می‌شود.

۴. درونیات‌مان را آشکار کنیم

با گشودگی و صحبت از خودتان خودبخشودگی ساده تر می شود.

برای رسیدن به آرامش، می‌توانیم دربارهٔ آسیب‌پذیری‌هایمان با دیگران صحبت کنیم. بهتر است به نکات و رویدادهایی که توجه دیگران را جلب می‌کنند، اشاره کنیم؛ مانند روشی که مددجوها در جلسات گروهی حمایت‌گر مثل جلسات معتادان گمنام، از خودشان می‌گویند. دوست داریم دیگران چه چیزی از ما بدانند؛ همان را بگوییم. این‌گونه هم آنها ما را می‌شناسند و هم ما درک بهتری از خودمان پیدا می‌کنیم! در نتیجهٔ این درک بهتر، یاد می‌گیریم نقاظ ضعف‌مان را آشکار کنیم درحالی‌که توانمندی‌هایمان را شناسایی می‌کنیم.

قرار نیست حرف‌هایمان را همه جا با صدای بلند جار بزنیم. کافی‌ است چند نفری از اطرافیان‌مان، از وضعیت ما و احساسات‌مان باخبر باشند. آشکارسازی نیازمند شجاعت است؛ هرچند ممکن است راه‌حل نباشد اما گامی برای شروع است. در این مسیر دیگران می‌توانند افکار و فرضیات نادرست ما را شناسایی و گوشزد کنند. شاید به‌خاطر اشتباه‌مان لایق سرزنش باشیم، شاید هم نباشیم اما به‌هرحال با ادامهٔ سرزنش خودمان زندگی سازنده‌ای نخواهیم داشت.

می‌توانید رفتارتان را تغییر دهید و هم‌زمان خودتان را ببخشید.

– بورلی اِنگل، روان‌شناس

 

ما می‌توانیم، اعمال، حالت و برخوردمان با دیگران را اصلاح و هم‌زمان تمرین خودبخشودگی کنیم. به‌عبارتی می‌توانیم پاسخ‌گو باشیم و هم‌زمان از حرکت رو به جلو و پیشرفت، باز نمانیم.

در هنگام پیش‌روی، ممکن است متوجه شویم برخی همراهی‌مان نمی‌کنند. ممکن است آنها هنوز آمادهٔ این کار نباشند. هم‌چنان که پیش می‌رویم و آسیب‌ها را جبران می‌کنیم، می‌توانیم راه‌های بهتری برای همراه کردن دیگران پیدا کنیم! حتی، با اطمینان می‌گویم، می‌توانیم به شادی و خشنودی برسیم!

سخن پایانی

برای پیشرفت، مانند خیلی از کارها، باید قوی باشیم. کسب این توانایی هرقدر دشوار، بهتر از این است که خودمان را به درد و رنج ببازیم! با درک اینکه ارزشمند هستیم، می‌توانیم با شادی و رضایت به جلو پیش برویم.

در این لحظه و پس از خواندن این مطلب، شاید هنوز هم شک و تردیدهایی داشته باشید اما بدانید که هر چه بیشتر به خودتان عشق بورزید، لحظه‌های شاد بیشتری خواهید داشت. با سپردن خودمان به عشق، به آرامش می‌رسیم. عشقی که حتی در شکست‌ها و کمبودها می‌توانیم آن را پیدا کنیم.

وقتی بپذیرم که ما انسان هستیم، انسانی که فراتر از کارها و اعمالش است، انسانی که همان‌گونه که هست کامل و کافی است، خودبخشودگی برای‌مان آسان خواهد بود.

شما چطور با اشتباهات‌تان کنار می‌آیید؟ آیا به خودتان عشق می‌ورزید؟ آیا پس از هر شکست، «من لیاقت ندارم» به واگویهٔ ذهنی‌تان تبدیل می‌شود؟ یا با اطمینان به خودتان برای جبران و بهبود تلاش می‌کنید؟ از تجربه‌هایتان برای ما بگویید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۸ ، ۱۶:۵۰
الهه رضایی