عکاسی فضای باز کودک

عکاسی منحصر به فرد و زیبا از کودکان در فضای باز

عکاسی منحصر به فرد و زیبا از کودکان در فضای باز

۶ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

قدردان بودن را تمرین کنید.
قدردانی مزایای بسیاری دارد. تحقیقات نشان می‌دهند که این کار ما را شادتر و خوش‌بین‌تر می‌سازد، از استرس‌مان می‌کاهد و نیز می‌تواند به ما در تمرین صبر کمک کند. احساس قدردان بودن درواقع به ما کمک می کند که روی خود کنترل بیشتری داشته باشیم و راهی برای کاهش بی‌صبری خود پیدا کنیم. تمرین قدردانی راهی ساده است که با به کارگیری آن می‌توانیم فرصتی برای کاهش طیف گسترده‌ای از ناهنجاری‌های اجتماعی پیدا کنیم. وقتی خلاص‌شدن از لذت‌های آنی تنها با این تمرین ساده‌ ممکن است؛ چرا این فرصت را از دست بدهیم؟

تمرکز داشته باشید و به آنچه که شما را وادار به عجله می‌کند توجه کنید.
لیست ذهنی از کارهایی که باید انجام بدهیم این قابلیت را دارد که برای ذهن ما شبیه به ترافیک عمل کند! و به زودی چنان ذهن ما را اشغال خواهد کرد که توانایی تحمل چیزهایی مثل ترافیک واقعی را از دست بدهیم. ذهن ما به‌طور مداوم از فکری به فکر دیگر می‌پرد، از یک وظیفه به وظیفه‌ای دیگر، و از یک نگرانی به نگرانی‌ دیگر…  ما از هرطرف با چیزی مواجه هستیم که حواسمان را پرت کند و در نتیجه منقطع زندگی می کنیم. امروز انجام هم‌زمان چند کار به یک هنجار تبدیل شده است و تمامی این موارد باعث می‌شوند که همیشه احساس کنیم باید عجله داشته باشیم.

وقتی یک میلیون فکر از ذهن ما می‌گذرند، تمرکز حواس و آگاهی از افکارمان می‌توانند تاثیرات مثبت زیادی داشته باشند. افکار خود و کارهای که باید انجام بدهید را بنویسید؛ تا به یک چهارچوب مشخص درباره‌ی آنچه که باعث بی‌صبری شما می‌شود برسید. این مراحل پرش‌های ذهنی شما را مشخص می‌کنند و به شما ارزش آرام‌تر حرکت کردن را نشان می‌دهند.

خودتان را مجبور کنید که صبور باشید.
لذت‌های آنی ممکن است از بهترین گزینه‌ها برای داشتن یک “احساس‌ خوب” به نظر برسند، اما آنچه تحقیقات روانشناسی نشان می‌دهند درواقع برخلاف این است. براساس مطالعات اخیر، انتظار برای چیزهایی که می‌خواهیم،  در درازمدت بیشتر باعث شادی ما می‌شود. و تنها راه برای ما این است که با تمرین، عادت به انتظار را در خود ایجاد کنیم (و به‌عنوان نتیجه از مزایای شادی‌بخش آن بهره بگیریم)
با کارهای کوچک شروع کنید. مثلاً تماشای سریال موردعلاقه‌ی خود را تا آخر هفته به تعویق بیندازید. به‌زودی خواهید دید که هرچه بیشتر توانایی صبر‌ کردن را تمرین کنید، بهتر می‌توانید در موقعیت‌های دیگر آن را به کار بگیرید.

پذیرای شرایط ناراحت‌کننده باشید.
ما اغلب فکر می‌کنیم باید در جهانی زندگی کنیم که همه چیز به‌درستی تنظیم شده باشد، و هر بار چیزی خارج از نقطه‌ی امن ما اتفاق می‌افتد دربرابر آن بی‌صبر و آشفته می‌شویم. اما طبق نظر روانشناسان ما نیاز داریم که یاد بگیریم در شرایط ناراحت کننده احساس راحتی کنیم، تا بتوانیم اندکی صبورتر باشیم.
باور بسیاری از ما این است که “راحت بودن” تنها حالتی است که ما می‌توانیم تحمل کنیم. اگر در جریان تغییر عادتی مخرب هستید به خودتان بگویید، “این شرایط فقط ناراحت‌کننده است، نه غیرقابل تحمل.” این کار به شما کمک خواهد کرد که بر عادت خود غلبه کنید.

نفس عمیق بکشید.
وقتی هیچ چیز نمی‌تواند به شما کمک کند، سعی کنید چند نفس عمیق بکشید. این تمرین ساده، قدرت آرامش بخشیدن به ذهن و بدن شما را دارد. وقتی در شرایطی نظیر یک ترافیک آزاردهنده یا هر شرایط کسل‌کننده دیگری قرار گرفتید، این اثر آرامش بخش می‌تواند به نوبه خود به شما کمک کند تا شرایط بی‌صبری و عصبانیت را آسان‌تر تحمل کنید. علاوه بر این تنفس عمیق تکنیکی است که برای آن به هیچ ابزار اضافی‌ احتیاج ندارید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۸ ، ۱۵:۵۳
الهه رضایی

تله رهاشدگی از جمله مسایلی است که افراد را به شدت درگیر خودش میکند و زندگی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. کسانی که به این تله گرفتار هستند در زندگی عاطفی، شغلی و در بسیاری از روابط روزمره خود به مشکل برمیخورند. این در حالی است که بسیاری از مردم حتی از وجود آن نیز آگاه نیستند.

کسی که درگیر تله رهاشدگی است، همواره انتظار میکشد عزیزانش او را رها کنند و بروند. او همیشه نگران است که مبادا شریک عاطفی او قید همه چیز را زده و او را به حال خود رها کند. به عقیده او روابط نزدیک دیر یا زود پایان خواهد یافت.

اگر میخواهید سریعتر به بخشهای مختلف مقاله دسترسی داشته باشید از لینکهای زیر استفاده کنید. اما پیشنهاد میکنم که مطالب را به ترتیب مطالعه کنید.

تله های زندگی چیستند؟

اگر با مفهوم تله ها زندگی آشنا نباشید، شاید اولین سوالی که برایتان به وجود آید این باشد که تله چیست؟ (حالا تله رهاشدگی به کنار!)

تله های زندگی (با نام مستعار طرحواره) الگوهای قدیمی زندگی هستند که از دوران کودکی و نوجوانی با ما بوده اند. یا بعبارتی: باورهای عمیقی که در دوران کودکی درباره خود، دیگران و جهان اطراف در ما شکل‌گرفته‌اند.

این مسئله که الگوی زندگی ما معمولاً در کودکی شکل می‌گیرد تا حدود زیادی مورد توافق همگانی است. همه انسان‌ها در دوران کودکی ناتوان، ناآگاه، وابسته به دیگران و بی‌تجربه هستند. و طبیعی است که آسیب‌های زیادی دیده باشند. اما مشکل از آنجایی آغاز می‌شود که این تجربیات اولیه، زمینه‌ساز افتادن ما در تله‌هایی می‌شوند که گاهی در تمامی عمر همراه ما هستند.

متاسفانه تله ها همواره به ضرر ما کار میکنند. نوک خنجر آنها رو به ماست و تا بزرگسالی هم همراه ما هستند. ما باید شناخت خوبی از آنها بدست بیاوریم و راه درست مقابله با آنها را نیز بدانیم.

به یاد داشته باشید که ممکن است ما در شکل‌گیری این تله‌ها نقش نداشته باشیم ولی در تداوم آن‌ها مسلماً مسئول هستیم.

قبلا در مورد اینکه تله های زندگی چه هستند مقاله ای را نوشته ام که پیشنهاد میکنم در صورت نیاز آن را حتما بخوانید.

حالا بیایید ببینیم تله رهاشدگی چیست و چگونه میشود آن را درمان کرد. تله رهاشدگی یکی از انواع 18-گانه تله های زندگی ست که شناخته شده است. وقتی که ما گرفتار رهاشدگی باشیم، آثار بد آن را هم در زندگی تجربه خواهیم کرد. پس اول ببینیم که تله رهاشدگی چه آثاری دارد، تا در ادامه ببینیم آیا به این تله گرفتار هستیم یا نه و روش درمان آن را ببینیم.

تله رهاشدگی چیست

تله رهاشدگی چه آثار مخربی دارد؟

تله رهاشدگی اثرات مخربی میتواند داشته باشد. به عنوان مثال:

  • چک کردنهای مداوم شریک عاطفی: وقتی فرد گرفتار رهاشدگی است، مدام مشکوک است که مبادا همسرش، شریک عاطفی اش او را ترک کند. دائم بهانه میگیرد، به شریکش گیر میدهد که او میخواهد رهایش کند و برود. سر دیر آمدن ها، جواب تلفن ندادن هایش و مسایلی که غیر منتظره است، به شدت به هم میریزد. با ناراحتی میگوید چرا زنگ زدم جواب من را ندادی! چرا شبها دیر میایی و از این دست گیر دادن ها. که به شدت هم برای شریکش آزار دهنده است.
  • ناراحت شدن از یک دوست صمیمی در صورت بی توجهی گاه و بیگاه او. فرد گرفتار این تله به دوستش خرده میگیرد که چرا یه مدت است سرسنگین شدی؟؟ با من به گردش نمیایی یا دیر به دیر تماس میگیری!
  • احساس ناامنی هنگامی که همکار یا مدیری، کار را ترک میکند (شخص حس میکند به تنهایی از عهده کار بر نمی آید). این مدل از رهاشدگی به هنگام اینکه مسئولیتی به شخص واگذار میشود بروز میکند. اگر شریک کاری، یا همکارش به هردلیلی کار را ترک کند و از مسئولیتش شانه خالی کند، فرد گرفتار شدیدا احساس ناامنی و ترس میکند و فکر میکند که رها شده است و شاید به تنهایی از عهده کار بر نیاید.

اینها تنها چندین مورد از آثار زیان بار این تله هستند.

حالا نکته جالب اینجاست: هر واقعه ای که دوران کودکی این فرد را یادآوری کند و رهاشدنهایش را به خاطر بیاورد، منجر به رفتار واکنشی نامناسب این فرد خواهد شد. یعنی در مثالهایی که در بالا گفته شد، فرد شدیدا دچار اضطراب و ترس میشود. ممکن است خشمگین شود و دست به کارهای عجیب بزند.

همه اینها به این دلیل است که این واقعه، او را به یاد دوران کودکی اش می اندازد که مثلا:

  • مادرش کودک را در اتاقش رها کرده و به کارهایش و یا خرید خانه رسیده است.
  • یا بعد از مهدکودک هنگام بازگشت، والدین به دلیل مشغله به دنبال او نرفته اند یا دیر رفته اند.
  • یا تنها با یکی از والدین زندگی میکرده است و او هم وقت کافی برای سپری کردن و پاسخ به نیازهای او نداشته است.
  • یا حتی نوزادی که شیرخواره است و گریه میکند و مادر دستش جایی بند است و دیر به او میرسد. همین زمان کوتاه (در حد یک دقیقه یا کمتر) هم در نوزاد ایجاد حس ناامنی و ترس میکند. و میتواند زمینه ساز شکل گیری این تله در او باشد.
  • مثالی را در نظر بگیرید که والدین اجازه تجربه هیچ کار جدیدی را به تنهایی به شما نداده اند. اجازه نداده اند به تنهایی و با دوستان به گردش بروید. مسیر مدرسه تا خانه را به تنهایی بروید. همه چیز برای شما فراهم بوده و هیچگاه دغدغه فراهم کردن نیازهای اولیه خود را هم نداشته اید. حتی برای تعیین رشته درسی شما هم خودشان تصمیم گرفته اند! حتی اگر تنها یکی از این شرایط را هم تجربه کرده باشید، ممکن است در بزرگسالی حس کنید به تنهایی از عهده کارها بر نمیایید، حس ناامنی کنید و احتمالا گرفتار تله رهاشدگی هستید.

همه اینها تنش و اضطرابی را در کودک ایجاد میکند که تا بزرگسالی هم همراهش می ماند. و در صحنه های مختلف زندگی که شباهتی با دوران کودک اش دارد، دوبار او را تحریک میکند و بهم میریزد.

اگر هر یک از این نشانه ها را در خود میبینید، احتمالا درگیر این تله هستید. برای اینکه از وجود این تله مطمئن شوید این تست استاندارد تله رهاشدگی را بزنید.

تله رهاشدگی از کجا بوجود آمده است؟

همانطور که در مثال ها هم دیدم، تله رهاشدگی در کودکی دو منشاء اصلی دارد. بر همین اساس میتوان گفت که دو نوع رهاشدگی داریم.

  1. اگر والدین و محیط زندگی به حدی حمایتگر بوده که همه چیز برای شما فراهم بوده و هیچ سختی و چالشی جلوی شما نبوده است، شما رهاشدگی مبتنی بر وابستگی را تجربه خواهید کرد. به همین علت این نوع افراد غالبا درگیر تله وابستگی هم هستند. (یعنی به تنهایی و راحتی از عهده کارهایشان بر نمی آیند و زندگیشان بستگی به شخص دیگری دارد)
  2. و اگر محیط زندگی به گونه ای بوده که هیچگونه ثبات هیجانی و امنیت را ندیده باشید، رهاشدگی مبتنی بر بی ثباتی و کمبود را تجربه خواهید کرد.

برای اینکه ببینید درگیر چه نوع از این تله هستید، سعی کنید خاطرات کودکی خود را به یاد بیاورید.

رهاشدگی گروه اول به نحوی است که به تنهایی نمیتوانند از پس بسیاری از کارهای خود بر بیایند. این گروه اعتقاد دارند که اگر همسر، دوست یا والدین آنها، ایشان را ترک کنند، از هم خواهند پاشید.

اما گروه دوم بر خلاف گروه اول از پس خود بر می آیند و بعضا انسانها بسیار مستقلی هم هستند. اما آنها بیشتر از لحاظ عاطفی وابسته هستند و با هرگونه احساس رهاشدگی، به شدت درگیر هستند.

صحنه های زیادی در کودکی زمینه ساز شکل گیری این تله بوده اند. مثلا زمانیکه پدر و مادر در توجه به نیازهای کودک کوتاهی کرده باشند. ممکن است دفعات مکرر وجود داشته باشد که در آن کودک تنها مانده یا برای مدتهای طولانی کسی به او توجه نکرده است.

یا شرایطی که در آن به کودک اجازه داده نشده دست به وسیله ای جدید بزند و یا خودش تجربه جدیدی را داشته باشد. همواره همه چیز برای او فراهم بوده است و اکثر مشکلات او را برایش حل کرده اند.

یا در دوران کودکی جدایی والدین یا مرگ آنها را تجربه کرده است.

حال با این تفاسیر باید ببینیم آیا واقعا درگیر این تله هستیم یا نه ؟!

آیا شما گرفتار تله رهاشدگی هستید؟

افراد زیادی به تله رهاشدگی گرفتار هستند. و این در حالیست که خودشان هم نمیدانند.

برای اینکه بدانید آیا واقعا درگیر تله رهاشدگی هستید یا نه برای شما یک آزمون استاندارد فراهم کرده ام. این تست در کتاب معروف Reinventing Your Life اثر Jeffrey Young آمده است. به شما پیشنهاد میکنم همین الان در تست تله رهاشدگی شرکت کنید تا وضعیت خود را بررسی کنید.

تاکنون بیش از 2500 نفر در این تست شرکت کرده اند و این تعداد دائما در حال افزایش است.

تست تله رهاشدگی را از دست ندهید

تست تله رهاشدگی

 

نتیجه این تست با تقریب خوبی شما را از وجود یا عدم وجود تله رهاشدگی آگاه میکند.

ما معمولا با تله ها چه میکنیم؟

ما معمولا سه روش شناخته شده برای مقابله با همه تله ها داریم. وقتی که یک تله در ذهن ما فعال میشود، معمولا یک سری واکنش های احساسی پیاپی را به همراه دارد و باعث میشود ما همان چیزی را تجربه کنیم که در کودکی دیده ایم. همان احساس، همان دردها، همان واکنشها و …

ممکن است به همان اندازه وحشت زده شویم! یا همانقدر ناراحت و پریشان شویم. یا حتی گریه کنیم! اینها تاییدکننده این موضوع هستند که تله ها در درون شخص وجود دارد و در موقعیت های مشابه فعال میشود.

خب حالا که فعال شد، چه اتفاقی می افتد؟

در این حالت شخص معمولا سه واکنش زیر را نشان میدهد (یکی از این سه را به عنوان ترجیح خود انتخاب میکند):

  1. تسلیم: فرد خود را تسلیم شرایط و تله میبیند.
  2. فرار (انکار): شخص مورد نظر از تله فرار میکند. یعنی سعی میکند ابتلای خود به این تله را انکار کند.
  3. حمله (جبران افراطی): در این مورد شخص سعی میکند به طور افراطی خود را بی نیاز، مقتدر و عکس آنچیزی که در تله اشاره شده است، نشان دهد.

که البته هر یک از این سه برخورد نامناسب و آسیب زننده هستند و باید اصلاح شوند. در ادامه بیشتر در مورد این روشها صحبت میکنیم.

روش درمان تله رهاشدگی

درمان تله رهاشدگی همانند دیگر تله ها کاری زمانبر است و مستلزم تلاش پیگیر و انجام تمرین میباشد. ما در اینجا به چندین مورد اشاره میکنیم که به بهتر شدن این تله کمک میکند.

بیان افکار و احساسات کلید حل بسیاری از مشکلات ما است. بیان صحیح از جمله مواردی است که بهبود تله های زندگی کمک شایانی میکند. من پیشنهاد میکنم که مقاله زیر را حتما بخوانید تا به خودابرازی بهتری دست پیدا کنید.

ریشه تله رهاشدگی در کودکی
ریشه تله رهاشدگی

گام اول: بپذیرید که درگیر تله رهاشدگی هستید

پذیرش، کلید رشد است. شما نمیتوانید روی بهبود چیزی که نمیشناسید و ازش آگاه نیستید، کار کنید. در قدم بعد میتوانید بر روی چرایی و چگونگی به وجود آمدن آن نیز فکر کنید. فکر کردن در مورد و منشا پیدایش این مشکل میتواند شما را اذیت کرده و برای شما چالش برانگیز باشد. دلیل آن اینست که باید خاطراتی را از کودکی مرور کنید که شاید زیاد هم خوشایند نباشد. ولی بسیار کلیدی و سازنده است.

گام دوم: به هیچوجه تکذیبش نکنید

تکذیب باعث حادتر شدن داستان میشود. تکذیب باعث میشود که به خودتان بیشتر صدمه بزنید.

گام سوم: علایم رو بشناسید

فکر میکنید شما درگیر تله رهاشدگی نیستید؟
احساس رهاشدگی خودش را به طرق مختلف نشان میدهد. احساس عدم امنیت، حسادت، احساس نیاز همیشگی به چیزی یا کسی، چسبیدن به دیگری همگی میتوانند از نشانه های ترس از رهاشدگی باشند. این افراد معمولا درگیر رابطه ای میشوند که طرف مقابل حضور کمی دارد و یا به رابطه متعهد و پایبند نیست.
طرز تفکر بدین صورت است: (اگر یک رابطه ی واقعی در میان نباشد در آنصورت کسی نمیتواند شما رو ترک کند)
علامت دیگر به اینصورتست که: اگر شما در وفاداری کامل به رابطه باشید، شما اولین کسی هستید که ترک میشوید!

گام چهارم: راهکار مقابله به مشکلاتی که پیش می آید

مهم است که وانمود نکنید رهاشدگی به شما صدمه ای نزده است. به وقتش اینکار رو کرده است! درست و حسابی هم اینکار رو کرده است. اما نباید خودت رو سرزنش کنی. تو مسئول این رهاشدن نیستی. نباید عزت نفست را از دست بدهی. غمگین نشو.
پس چه کنم؟ فقط ببینش، ازش آگاه شو، میتوانی کمی ناراحت بشی (شایدم عزاداری کنی) سپس رهایش کن برود!
مشکل رو آزادش بگذار که رها شود. به هیچ وجه با آن درگیر نشو.
اینو از یاد نبر: تو با حادثه یکی نیستی!

گام پنجم: ازچشمان بزرگترها نگاه کن

از دید یک کودک، مادر یا پدر با من رفتاری داشته است که مطابق میل من نبوده و احساس امنیت نکردم. ناراحت شدم. اما..
آنها هم خودشان درگیر دست و پنجه نرم کردن با یک رابطه عاطفی بودند. و البته مشکلات خودشان را داشتند. ولی من پدر و مادری رو میدیدم که زیاد با هم دعوا میکرند! الان که بزرگ شدم، میتوانم دنیا رو از دید بزرگترها ببینیم و حتی از والدین کمک بگیرم تا بهتر بتوانم درکشان کنم و پروسه خود-درمانی خودم رو بهتر پیش ببرم. به عبارتی از این طریق به خود-درمان شدنِ خودم کمک میکنم.

گام ششم: بپذیر که انسانها می آیند و میروند

زندگی مجموعه ای از درود و بدرود هاست. البته بیانش سخت است اما جزیی از زندگی ست.
هرچه بهتر با تغییرات کنار بیایی، و بهتر هضمش کنی، به درمانت کمک میکند. و بالعکس!

گام هفتم: گاهی منشا این مشکل به خاطر کودکی ما نیست، بلکه تجربیات بزرگسالی ما آن را میسازد. که البته کمابیش مسائل بالا در موردش صدق میکند. ولی بحث مفصلی رو طلب میکند.

 

7 گام برای درمان تله رهاشدگی
درمان تله رهاشدگی

سخن پایانی: عزت نفست را بالا ببر 

وقتی تو به راستی ارزش های خودت را ببینی و تحسینشون کنی، احساس قدرت میکنی.

  •  از خودت واکنش اتوماتیک نشان نمیدهی
  • رفتارهایی از روی عصبانیت و بدون کنترل نشان نمیدهی
  • با خودت و درونت به صلح بیشتری میرسی

عزت نفس بالا به این معنی نیست که کسی در زندگیت نمی آید و نمیرود. بلکه معنیش اینست که تو از رفتن دیگران آسیب خیلی کمتری میبینی.

توجه کنید: این که دیگران ما را ترک میکنند هیچ ربطی به آنها یا به احساسی که من نسبت به آنها دارم، ندارد. همه این مشکلات به خاطر کمبود علاقه من به خودم است! یعنی من خودم را به اندازه کافی دوست ندارم و عاشق خودم نیستم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۸ ، ۱۵:۴۵
الهه رضایی

. شاید وزن کم می‌کنید اما از آن باخبر نیستید

اگر احساس می‌کنید که کاهش وزن‌تان متوقف شده وحشت‌زده نشوید. شاید وزن کم می‌کنید اما خبر ندارید! توقف کاهش وزن در روزها و هفته‌های ابتدایی بسیار شایع است. در این دوره وزن بدن دچار نوسان می‌شود. تغذیه، تغییرات هورمونی و میزان آبی که مصرف می‌کنید در این نوسانات نقش دارند.

همچنین گاهی با شروع تمرینات کاهش وزن هم‌زمان شاهد رشد ماهیچه‌ها هستیم. این خبر خوبی است چون شما ماهیچه را جایگزین چربی‌ها می‌کنید. هرچند عدد ترازو تغییر نمی‌کند.

برای درک بهتر اوضاع بهتر است که، به‌جایِ اتکا بر ترازو، از اندازه‌گیری دور کمر و بازوها استفاده کنید. این‌ها بهترین نشانه از کاهش وزن را به شما می‌دهند.

خلاصه اگر وزن شما فقط بین یک یا دو هفته تغییری نکند جای نگرانی نیست.

۲. میزان کالری دریافتی خود را بررسی نمی‌کنید

کالری دریافتی کاهش وزن

آگاهی از میزان کالریِ دریافتی در فرآیند کاهش وزن بسیار مهم است. تحقیقات نشان داده‌اند آنهایی که غذای مصرفی خود را ثبت می‌کنند نتایج بهتری در کاهش وزن به دست می‌آورند. یک دفترچه را به ثبت غذاهایی که می‌خورید اختصاص دهید.


حتما بخوانید: ۳۶ خوراکی با کالری تقریبا صفر که باید در رژیم لاغری خود بگنجانید

۳. پروتئین کافی مصرف نمی‌کنید

پروتئین مهم‌ترین مادۀ مغذی برای کاهش وزن است. مصرف ۲۰ تا ۲۵ درصد پروتئین به سوزاندن ۸۰ تا ۱۰۰ کالری در روز منجر می‌شود. همچنین مصرف این ماده نیاز شما را به میان‌وعده‌ها به‌شدت کاهش می‌دهد. زیرا این ماده روی هورمون‌های مرتبط با اشتها تأثیر می‌گذارد. صبح‌ها تا می‌توانید پروتئین مصرف کنید تا در طول روز کمتر گرسنه شوید.

مصرف این ماده همچنین جلوی کاهش سوخت و ساز بدن (که از عوارض کاهش وزن است) و بازگشت وزن را می‌گیرد.

۴. کالری خیلی زیادی دریافت می‌کنید

خیلی از افرادی که زیاد کالری مصرف می‌کنند دچار مشکلاتی در کاهش وزن هستند. شاید تصور کنید که جزو این دسته نیستید اما تحقیقات همواره نشان داده که افراد معمولا میزان کالری دریافتی خود را دست‌ِکم می‌گیرند. اگر وزن کم نمی‌کنید باید مدتی میزان کالری دریافتی خود را رصد کنید. برای این کار یا از نرم‌افزارهای موجود در تلفن‌های همراه یا یک دفترچه استفاده کنید.

ثبت کالری‌ها، علاوه بر فایدۀ گفته‌شده، در رسیدن به اهداف تغذیه‌ای هم مفید است، مثلا اگر بخواهید ۳۰ درصد کالری دریافتی را از پروتئین‌ها بگیرید.

لازم نیست که همۀ روزهای زندگی خود را مشغول شمارش کالری‌ها باشید. در عوض رصد کالری‌ها در یک دورۀ کوتاه، مثلا در دورۀ کاهش وزن یا انجام تمریناتی خاص، مفید است.

۵. غذای کامل و سالم مصرف نمی‌کنید

کیفیت غذای مصرفی به‌اندازۀ میزان مصرف آن مهم است. خیلی از غذاهای فرآوری‌شده برچسب سلامت دارند اما واقعا سالم نیستند. برای کاهش وزن ضروری است که حتما از غذاهای کامل (فرآوری‌نشده) استفاده کنید.


حتما بخوانید: انواع سالاد که خود یک وعده غذایی کامل هستند

۶. وزنه نمی‌زنید

یکی از ضروری‌ترین کارها هنگام کاهش وزن انجام تمرینات قدرتی مانند وزنه‌زدن است. بلندکردن وزنه‌ها به حفظ ماهیچه‌ها کمک می‌کند و جلوی کاهش سوخت‌وساز بدن را می‌گیرد.

۷. شکم‌چرانی می‌کنید

شک چرانی کاهش وزن

شکم‌چرانی و زیاد غذاخوردن از عوارض دورۀ کاهش وزن است. خیلی‌ها حتی در مصرف غذاهای سالم زیاده‌روی می‌کنند. شاید غذایی که می‌خورید سالم باشد اما کالری دارد و کالری‌اش هم به حساب می‌آید. گاهی اوقات یک وعده شکم‌چرانی می‌تواند تمام تلاش‌های یک هفته را بر باد دهد.


حتما بخوانید: ۲۹ خوراکی چاق‌کننده اما سالم

۸. تمرینات هوازی انجام نمی‌دهید

ورزش های هوازی مانند دویدن، دوچرخه سواری و شنا کردن باعث افزایش ضربان قلب می‌شوند. علاوه بر فواید سلامتی، این‌گونه تمرینات در کاهش وزن و رفع چربی های شکم (که از مضرترین چربی‌ها است) بسیار تأثیرگذار هستند.

قبل از خرید ترازوی دیجیتال این نکات را بدانید

۹. هنوز شکر مصرف می‌کنید

نوشیدن شکر کاهش وزن

نوشیدنی‌های حاوی شکر ازجمله چاق‌کننده‌ترین مواد هستند. نوشیدنی‌هایی مانند نوشابه و حتی آبمیوه اغلب سرشار از شکر هستند. اگر می‌خواهید اضافه وزن و چاقی را شکست دهید دست از مصرف آنها بکشید.


حتما بخوانید: چطور با حذف نوشابه از رژیم غذایی به وزن دلخواهمان برسیم؟

۱۰. خوب نمی‌خوابید

خواب کافی از مهم‌ترین عوامل مؤثر بر سلامت جسم و روح و همچنین وزن شماست. پژوهش‌های متعدد کم خوابی را مهم‌ترین عامل از بین عوامل چاقی معرفی کرده‌اند. بزرگ‌سالان و کودکانی که خوب نمی‌خوابند ۵۵ تا ۸۹ درصد احتمال بیشتری دارد که دچار چاقی شوند.

۱۱. مصرف کربوهیدرات‌ها را کاهش نداده‌اید

مطالعات گوناگون نشان داده که پیروی از یک رژیم کم کربوهیدرات، ۲ تا ۳ برابر از رژیم‌های غذایی متداول در کاهش وزن مؤثرتر است.

اگر دچار بیماری‌هایی مانند دیابت نوع ۲ یا پیش دیابت هستید، رژیم کم کربوهیدرات را انتخاب کنید. این رژیم غذایی در کاهش سطح تری‌گلیسیرید و قند خون و افزایش کلسترول مفید خون نیز مؤثر است.

۱۲. مدام غذا می‌خورید

بسیاری بر این باورند که افزایش تعداد وعده‌های غذایی و کاهش حجم هر وعده به سوخت‌وساز بهتر و کاهش وزن کمک می‌کند. اما این یک افسانه است. تحقیقات ثابت کرده که پیروی از این روش تأثیری ناچیز در فرآیند کاهش وزن د‌ارد.

همچنین پیروی‌کردن از چنین برنامه‌ای کار سختی است چون باید هرروز با مشغله‌های زندگی درگیر بود و بعید است کسی فرصت آماده‌سازی این‌همه وعدۀ کوچک را داشته باشد.

جالب است بدانید که رژیم فستینگ یا روزه داری متناوب، یعنی عمدا غذانخوردن، به‌مدت ۱۵ تا ۲۴ ساعت یکی از روش‌های مؤثر در کاهش وزن است.


حتما بخوانید: برای اینکه وزن کم کنیم چه زمانی باید غذا بخوریم؟

۱۳. آب کافی نمی‌نوشید

نوشیدن آب کافی کاهش وزن

در یک مطالعۀ ۱۲هفته‌ای، افرادی که نیم‌لیتر آب را نیم‌‌ساعت قبل از غذا مصرف کردند ۴۴ درصد بیشتر از سایرین وزن کم کرده بودند. مصرف آب کافی همچنین به کالری سوزی بهتر کمک می‌کند.


حتما بخوانید: علائم کم آبی بدن؛ عوامل، خطرات و راه‌های درمان آن

۱۴. الکل مصرف می‌کنید

نوشیدنی‌های الکی نسبتا کالری زیادی دارند. پس مصرف آنها کمکی به کاهش وزن‌تان نمی‌کند. صرفِ‌نظر از این، مصرف الکل به بسیاری از اندام‌های بدن ازجمله مغز، کبد و کلیه آسیب می‌زند.

۱۵. حواس‌تان به غذا نیست

یکی از تکنیک‌های کاهش وزن این است که هنگامِ غذاخوردن به غذاخوردن‌تان توجه کنید. دقت به تعداد لقمه‌ها، آرام‌جویدن و پرهیز از حواس‌پرتی‌هایی مانند موبایل و تلویزیون باعث می‌شود کمتر بخورید.

هنگام غذاخوردن به طعم، شکل و عطر غذا توجه کنید. عوامل حواس پرتی را حذف کنید و آرام غذا بخورید. هروقت احساس سیری کردید دست از غذاخوردن بکشید و کمی آب بنوشید.

۱۶. مشکل پزشکی دارید

برخی مشکلات پزشکی کاهش وزن را سخت‌تر می‌کند. این مشکلات شامل کم کاری تیروئید، سندرم تخمدان پلی کیستیک و عارضۀ قطع تنفس در حین خواب است. مصرف برخی داروها نیز می‌تواند به افزایش وزن منجر شود.

اگر هرکدام از این مشکلات را دارید با پزشک خود مشورت کنید.


حتما بخوانید: ۸ دلیل عجیب اما علمی که باعث اضافه وزن می‌شود

۱۷. به فست‌فودها اعتیاد دارید

کاهش وزن اعتیاد به فست فود

طبق تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۴ انجام شد، تقریبا ۲۰ درصد مردم اروپا و امریکا در دستۀ معتادان به فست فود قرار می‌گیرند.

اگر به خوردن این غذاها اعتیاد دارید، از یک متخصص کمک بگیرید.


حتما بخوانید: سالم‌ترین فست‌فودهای دنیا؛ ۱۰ فست‌فود خوشمزه و سالم

۱۸. خیلی وقت است که رژیم گرفته‌اید

ایدۀ خوبی نیست که رژیم غذایی سفت‌وسختی را تا مدت‌ها ادامه دهید.

اگر پس از مدتی کاهش وزن متوقف شده‌اید، بهتر است کمی به خود استراحت دهید. وزنه بزنید و کالری دریافتی خود را اندکی افزایش دهید. یک تا دو ماه وزن خود را نگه‌دارید و سپس دوباره شروع کنید.

۱۹. انتظارات واقع‌بینانه ندارید

کاهش وزن فرآیندی تدریجی است. خیلی‌ها قبل از رسیدن به نتیجه صبرشان به سر می‌رسد.

گرچه کاهش وزن در شروع کار سریع است اما در ادامه خیلی کم اتفاق می‌افتد که کسی بتواند بیش از نیم تا یک کیلوگرم در هفته وزن کم کند.

مشکل دیگر اینکه خیلی‌ها از اهدافی که به‌واسطۀ ورزش و رژیم غذایی حاصل می‌شود انتظارات بیجا دارند.

درواقع، همه نمی‌توانند به اندام یک ورزشکار یا مدل روی مجلات برسند. خیلی از آن تصاویر هم دست‌کاری شده و دور از واقعیت است.

اگر وزن کم کرده‌اید اما باوجودِ همۀ تلاش‌ها به وزن دلخواه‌تان نمی‌رسید، شاید وقتش رسیده که بدن خودتان را همان‌طور که هست بپذیرید و روی این مسئله وسواس پیدا نکنید. بهتر است با یک متخصص مشورت کنید.

۲۰. تمرکز زیادی روی رژیم غذایی دارید

خیلی‌های تلاش می‌کنند از طریق رژیم‌های سفت‌وسخت و طولانی به وزن ایده آل خود برسند. متأسفانه مطالعات نشان داده که پیروی از این رژیم‌های لاغری معمولا نتیجه عکس دارد!

به‌جایِ گرسنگی‌دادن به خود سعی کنید از رویکردی متعادل‌تر استفاده کنید. عادت‌های غذایی خود را اصلاح کنید و ورزش روزانه را در سبک زندگی خود وارد کنید.

به یاد داشته باشید که کاهش وزن به اراده، صبر و پیگیری نیاز دارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۸ ، ۱۱:۴۸
الهه رضایی

دربارۀ کتاب اتاق

کتاب اتاق رمانی است که خیلی سریع به‌عنوانِ یکی از موفق‌ترین آثار روایی داستانی پذیرفته شد و توانست در بخش‌های مختلف، از دیدگاه مخاطب و ناشران و منتقدان، جوایز زیادی را از آنِ خود کند. در فاصلۀ کمی بعد از انتشار، کتاب اتاق به صدرِ جدولِ پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز راه یافت. همچنین، سه هفته بعد از قرارگرفتن در فهرستِ نهاییِ جایزه ادبی بوکر، موفق شد عنوان رمان برتر نویسندگان راجرز کانادا را کسب کند.

بعدها یک فیلم سینمایی نیز از روی این کتاب ساخته شد. آن فیلم با همین نام جایزۀ اسکار را به دست آورد و توجه مخاطبان بی‌شماری را جلب کرد. در میان انتقادها و پیشنهادهایی که هر اثر مکتوب به دنبال دارد، کمتر نقدی دیده می‌شود که منکر جذابیت این کتاب شده باشد و مخاطب را از خواندن آن منع کند.

محتوای کتاب

کتاب اتاق داستان مادر و کودکی است که سال‌ها در یک اتاق کوچک در دل خانه‌ای دورافتاده زندانی شده‌اند.

راویِ داستان یک کودک ۵ساله به نام جک است که در اتاق به دنیا آمده و هیچ تصوری از دنیای بیرون از اتاق ندارد. همه‌چیز را در مقیاس اتاق می‌سنجد و چیزی غیر از آنچه تاکنون دیده نمی‌پذیرد. جک با مادرش در اتاق زندگی می‌کند. پیش از زندانی‌شدن در این اتاق، مادر زندگیِ واقعی در جامعه را تجربه کرده است. اما جک تجربه‌ای مستقیم و بی‌واسطه از لمس دنیای واقعی ندارد. تصاویر ذهنی و جهان این کودک در همان چیزهایی خلاصه می‌شود که در اتاق دیده یا از زبان مادر شنیده است.

داستان زندگی این مادر و فرزند و آزار و اذیت و شکنجه‌های روحی و جسمی‌ای که مادر در این اتاق متحمل شده بسیار دردناک و خواندنی است. شخصیت منفی داستان هم «نیک پیر» است. او این مادر و کودک را در اتاق زندانی کرده و خودش، بیرون از اتاق و در دنیای واقعی، درست همانند یک فرد معمولی کار می‌کند و روزگار می‌گذراند.

این کتاب در دو بخش از زبان جک روایت می‌شود: در بخش اول، دوران اسارت در اتاق و مشکلات و رنج‌های مادر و کودک و، در بخش دوم، روایت دوران آزادی و رهایی از اتاق و مواجهه با جامعه را می‌خوانیم.

در صفحاتِ ابتداییِ این کتاب، نویسنده می‌کوشد به‌آرامی، با توصیف فضا و حالات متفاوت و دور از ذهن این مادر و کودک، مخاطب را واردِ ماجرا کند. در بخش‌هایی که بیگانه (نیک پیر) واردِ اتاق می‌شود، چنان ضربه‌ای بر مخاطب وارد می‌آید که تا ساعت‌ها نمی‌تواند کتاب را زمین بگذارد. احتمالا به همین دلیل است که نویسنده یک کودک ۵ساله را به‌عنوانِ راوی داستان انتخاب کرده است. چون می‌خواهد همه‌چیز را در اتاق خلاصه کند و مخاطب را دست‌وپابسته و ناگزیر در همان چارچوبِ کوچک، با تمام محدودیت‌ها و فضای خفقان‌آوری که دارد، نگه‌دارد. جک هم فقط اتاق را دیده و هرچه در این سن می‌داند محدود به داخل اتاق است و، درنتیجه، بهترین گزینه برای نویسنده است.

آیا این کتاب برای شما مناسب است؟

کتاب اتاق داستانی فلسفی و مبتنی بر مسائل روان‌شناختی است. رفتار و واکنش‌های این مادر و فرزند شما را وادار می‌کند که عملکردهای روان‌شناسانه را تحلیل و بررسی کنید.

در بخش‌هایی از کتاب چنان تحت تاثیر قرار می‌گیرید که نفس در سینه‌تان حبس می‌شود. از خودتان می‌پرسید اگر جای این مادر بودم چه می‌کردم؟ حتی ممکن است خودتان را جای جکِ ۵ساله بگذارید و جهان را از داخلِ اتاق، از داخلِ کمدِ اتاق و از داخلِ شکافِ کمدِ اتاق ببینید!

همه‌چیز بستگی به حال‌وهوا و سلیقۀ خودتان دارد. اما اگر علاقه‌مند به داستان‌های الهام‌گرفته‌شده از ماجراهای هولناک و بهت‌آورِ جامعۀ معاصر هستید، اگر پرونده‌های تلخ صفحات حوادث روزنامه‌ها، مشابه ماجرای پرونده فریتزل اتریشی (پیرمردی که دخترش را ۲۴ سال در یک اتاق حبس و بارها به او تجاوز کرد و درنتیجه ۷ فرزند به دنیا آورد) را دنبال می‌کنید و علاقه‌مند به ریشه‌یابی رفتارهای ناهنجار بیماران جنسی هستید، این کتاب را بخوانید.

بخش‌هایی از کتاب

کتاب با این جملات شروع می‌شود.

_ امروز پنج سالم شد. دیشب وقتی تو کمد خوابیدم، چهار سالم بود. ولی وقتی تو تاریکی صبح زود از توی رختخواب پا شدم، پنج سالم شد. اجی مجی لاترجی. قبلش سه‌ساله، یک‌ساله و صفرساله بودم. زیر صفر هم بودم؟

_ وقتی چهارساله بودم، فکر می‌کردم همۀ چیزهای تلویزیون فقط توی تلویزیون است. بعد پنج‌ساله شدم و مامان دروغ‌ها را برملا کرد که خیلی از عکس‌ها واقعی هستند و بیرون کلا واقعیت دارد. حالا من بیرون هستم ولی معلوم می‌شود خیلی از چیزها اصلا واقعیت ندارند.

_ اون میاد یا نه؟ مامان میگه: نمی‌دونم، چطور می‌تونه نیاد؟ حتی اگر فقط یه ذره انسان باشه … فکر می‌کردم موجودات یا انسان هستند یا نیستند. نمی‌دانستم یکی می‌تواند کمی انسان باشد. پس باقی ذره‌های بدنش چه می‌شوند؟

_ به گمانم توی دنیا زمان مثل تکه یخ هِی آب می‌شود. همچنین هر کجا که بچه‌ها را می‌بینم به نظر نمی‌آید که بزرگترها دوست‌شان داشته باشند. والدین‌شان فقط از بچه ها عکس می‌گیرند اما باهاشون بازی نمی‌کنند و ترجیح می‌دهند با بزرگترها قهوه بخورند. گاهی وقتی بچه کوچکی گریه می‌کند مامانش حتی صدای او را نمی‌شنود. هرچه فکر می‌کنم بیشتر مطمئن می‌شود که دنیا واقعا جای عجیبی‌ست.

_ زمان مانند یک لایه‌ی نازکِ کره روی کلِ دنیا پخش می‌شه و خُب هرجایی فقط یک لایه از این زمان مالیده شده. پس هر کسی باید عجله کنه که زودتر به جای بعدی برسه.

_ من یه ترسو هستم. یه شجاع ترسو. ترس چیزیه که حسش می‌کنی ولی شجاعت اون چیزیه که انجامش می‌دی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۸ ، ۱۱:۴۹
الهه رضایی

بهترین کتاب های روانشناسی شخصیت و توسعه فردی از دیدگاه مخاطبان و کارشناسان

برخی از نویسندگان روان‌شناس، کتاب‌های خوش‌خوان و عامه‌پسندی نوشته‌اند. این کتاب‌ها محبوبیت زیادی بین عموم مخاطبان پیدا کرده‌اند. کافی است به یکی از حوزه‌های این رشتۀ جذاب علاقه‌مند باشید تا با جست‌وجویی ساده‌ در اینترنت، با بسیاری از این کتاب‌ها روبه‌رو شوید.

روان‌شناسی شخصیت یکی از پرطرفدارترین شاخه‌های روان‌شناسی است. کتاب‌های فراوانی دربارۀ این شاخه نوشته شده‌ است. من در این نوشته کوشیده‌ام نُه نمونه از بهترین کتاب‌های این حوزه را به شما معرفی کنم. البته این فهرست کامل و جامع نیست؛ با جست‌وجو در اینترنت می‌توانید کتاب‌های دیگری هم پیدا کنید. اما من سعی کرده‌ام با ملاک قرار دادن معیارهایی مانند محبوبیت ازنظر عامۀ مخاطبان و امتیاز بالا ازنظر کارشناسان، این فهرست را تهیه کنم. همچنین، ترتیب کتاب‌ها براساس برتری آنها بر یکدیگر نیست.

۱. کتاب سکوت؛ قدرت درون‌گراها در دنیایی که از حرف زدن باز نمی‌ایستد

عموم آدم‌ها درون‌گرایان را انسان‌های خجالتی، ساکت و کم‌حرفی می‌دانند که به‌سختی می‌شود با آنها ارتباط برقرار کرد. نشناختنِ درست تیپ شخصیتی درون‌گرا باعث شده‌ است که بسیاری از درون‌گرایان در برخورد با دیگر افراد، اذیت شوند. اگر درون‌گرا هستید، احتمالا این مسئله را تجربه کرده‌اید.

«سوزان کین» روان‌شناس مشهور و البته محبوبی است که کتاب جامعی دربارۀ تیپ شخصیتی درون‌گرا نوشته‌است. او به‌خوبی در این کتاب توضیح داده‌ است که درون گرایی نه‌تنها ضعف نیست، بلکه درصورت شناخت و درک صحیح ویژگی‌های این تیپ شخصیتی، می‌توان رهبران قدرتمند و اندیشمندان مؤثری از درون‌گرایان ساخت.

کین تأکید می‌کند که اگر درون‌گرا هستید، نیاز نیست با ویژگی های شخصیتی خودتان مبارزه کنید. نیاز نیست خودتان را در موقعیت‌های آزاردهنده قرار دهید تا فردی اجتماعی‌تر، بشاش‌تر و برون‌گرا به‌نظر برسید. شما فقط نیاز دارید که در موقعیت‌های متناسب با تیپ شخصیتی‌تان قرار بگیرید و ویژگی‌های وجودتان را بپذیرید.

توصیه می‌کنم که اگر تیپ درون‌گرایانه‌ای دارید، حتما کتاب قدرت سکوت را که کتابی مفید و خوش‌خوان است، بخوانید.

۲. کتاب آئین دوست‌یابی

یکی از پرفروش‌ترین و معروف‌ترین کتاب‌های حوزۀ روان‌شناسی شخصیت و توسعه فردی، کتاب «آیین دوست یابی» نوشته «دیل کارنِگی» است. این کتاب اولین بار در سال ۱۹۳۶ چاپ شد. تاکنون ۱۵ میلیون نسخه از آن در سرتاسر جهان به‌فروش رفته‌ است.

کارنگی در این کتاب، بیشتر به‌دنبال آموزش آداب معاشرت با انسان‌ها و تاثیرگذاری بر دیگران است. او سعی می‌کند به خواننده بفهماند که در برخورد با دیگر افراد، چه خطوط قرمزی را رعایت کند تا بهترین اثر را بر دیگران بگذارد. نکتۀ جالب در این کتاب، واقع‌بینی کارنگی است. او انسان‌ها را به‌عنوان «دیگران» و ویژگی‌های‌شان را آن‌قدر درست و واقعی می‌بیند و توصیف می‌کند که احتمالا با خواندن کتاب، بارها تعجب‌تان برانگیخته خواهد شد. مثلا در فصل چهارم کتاب می‌خوانیم:

«مردم نه به من علاقه دارند و نه به شما؛ آنها در طول شبانه‌روز به خودشان علاقه نشان می‌دهند. به‌عبارت‌دیگر، انسان موجود خودخواهی است که ازطریق ارضای خودخواهی او می‌توان به همه‌چیز دست‌یافت و محبتش را خرید و حتی وادارش کرد که فداکاری نشان دهد. اگر سعی کنیم فقط مردم را تحت‌تأثیر قرار دهیم و آنها وادار کنیم که به ما علاقه‌مند شوند، هرگز دوستان صمیمی و واقعی نخواهیم داشت؛ دوستان واقعی از این طریق به‌وجود نمی‌آیند.»

راهکارهای ساده و مؤثری که کارنگی در این کتاب به شما ارائه می‌دهد، دریچۀ دیگری از دنیای ارتباط با دیگران را برای شما باز خواهد کرد. احتمالا بعد از خواندن کتاب «آئین دوست‌یابی» در نحوۀ برقراری ارتباط‌تان با دیگران، دقیق‌تر خواهید شد و هوشمندانه‌تر عمل خواهید کرد. این همان هدف نویسنده است.

۳. کتاب خودت را به فنا نده

خودت را به فنا نده - بهترین کتاب های روانشناسی شخصیت برای علاقه‌مندان به توسعه فردی

«تنها تفاوت تو و دیگرانی که همان زندگی رؤیایی تو را دارند این است که آنها عزم خود را جزم کرده‌اند و وارد عمل شده‌اند. آنها آن زندگی را ساخته‌اند و آن را زندگی کرده‌اند.

آنها باهوش‌تر، آگاه‌تر، قوی‌تر یا هرچیز دیگری نبوده‌اند. آنها چیزی بیشتر از تو در اختیار نداشته‌اند. تنها تفاوت این است که مردم موفق منتظر نمی‌مانند. آنها منتظر آن لحظه و حس خوب نمی‌مانند. منتظر الهام غیبی یا امداد آسمانی نمی‌مانند تا به‌ جلو هل‌شان دهد. آنها بلند می‌شوند و به‌ جلو قدم برمی‌دارند؛ حتی قبل از اینکه احساس کنند که آمادۀ شکست هستند. آنها با هواپیمایی پرواز می‌کنند که درحال ساختنش هستند. حتی اگر در آسمان از هم متلاشی شود، قطعاتش را دوباره به یکدیگر وصل می‌کنند و دوباره تلاش می‌کنند.»

این جملات طلایی متعلق به «گری جان بیشاپ»، نویسندۀ کتاب «خودت را به فنا نده» است. همۀ ما در زندگی، روزهایی را تجربه کرده‌ایم که از خودمان بدمان آمده است. از شخصیت‌مان راضی نبوده‌ایم و حس کرده‌ایم که دائم درحال درجا زدن هستیم. این کتاب دقیقا همان چیزی است که در چنین روزهایی به آن نیاز داریم. بیشاپ در کتاب «خودت را به فنا نده» کوشیده‌ است علت رفتارهای کسالت‌بار انسان در زندگی را بررسی کند و ضمن بازگرداندن عزت نفس به خواننده، راه موفقیت را بار دیگر به او نشان بدهد.

این کتاب یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز شده‌ است و به زبان‌های مختلفی در دنیا ترجمه شده‌ است. یکی از مؤثرترین کتاب‌های حوزۀ روان‌شناسی شخصیت همین کتاب است.

۴. کتاب تخت‌خوابت را مرتب کن

انسان های موفق هرگز کارهای عجیب‌وغریب انجام نداده‌اند. گاهی عادات کوچک در راستای نظام‌مند کردن زندگی، به‌طرز عجیبی وضعیت زندگی شما را بهبود خواهد بخشید. این همۀ آن چیزی است که دریاسالار، «ویلیام اچ. مک‌ریون» خواسته‌ است در کتاب «تختخوابت را مرتب کن» به مخاطبش آموزش بدهد.

ویلیام اچ. مک‌ریون افسر نیروی دریایی ارتش آمریکا بود. او در انتهای خدمتش، فرمانده کل نیروهای یگان ویژۀ دریایی آمریکا شد. او در کتاب «تخت‌خوابت را مرتب کن» در ده فصل، تجربیات خودش از سال‌های خدمتش در ارتش را در اختیار مخاطب قرار داده‌است. او در این کتاب به خواننده می‌آموزد که برای ایجاد تغییرات بزرگ در جهان، کافی است از تغییرات کوچک در زندگی شروع کنیم. وقتی همان تغییرات کوچک به الگویی از عادات تبدیل شدند، تغییرات بزرگ آغاز خواهد شد. کافی است از مرتب کردن تخت‌خواب‌مان شروع کنیم.

این کتاب یکی از خوش‌خوان‌ترین کتاب‌های روانشناسی شخصیت و عادات موفقیت است. مک‌ریون ضمن نقل کردن خاطرات خود و تجربیاتش از دوران خدمت در ارتش، نکاتی به شما گوشزد خواهد کرد که در عین سادگی، بسیار کاربردی و جذاب خواهند بود. پیشنهاد می‌کنم خواندن این کتاب را از دست ندهید.

۵. کتاب اعتمادبه‌نفس

حتما تابه‌حال برای‌تان پیش آمده است که در جمعی باوجود داشتن مهارت کافی برای کاری، از انجام آن خودداری کرده‌ باشید. دلیل ترس‌های بی‌مورد ما برای ریسک کردن چیست؟ چرا نمی‌توانیم در بسیاری از مواقع، توانایی‌های‌مان را آن‌طور که باید، نشان دهیم؟

پاسخ به این سؤال، ساده است. همۀ ما می‌دانیم که حلقۀ گمشدۀ بسیاری از ضعف‌های ما، اعتمادبه‌نفس است. اعتمادبه‌نفس یکی از آن چیزهایی است که بسیاری از ما آرزو می‌کنیم که ای کاش به‌قدر کافی از آن بهره برده‌ بودیم. «باربارا دی آنجلیس» در کتاب «اعتمادبه‌نفس» دست روی این ویژگی حیاتی شخصیت گذاشته‌ است. او با ارائۀ تجربه خود در این کتاب، به‌سادگی به خواننده نشان می‌دهد که داشتن این عنصر حیاتی در شخصیت، چقدر ساده و درعین‌حال مهم است. او در پنج فصل می‌کوشد همۀ وجوه مبحث اعتمادبه‌نفس را برای خواننده تشریح کند.

اعتمادبه‌نفس چیست؟ چگونه از تخریب خویشتن دست بشوییم و به رؤیاهای خود اعتماد کنیم؟ چگونه اعتمادبه‌نفس را از همین حالا در خود تقویت کنیم؟ چرا نداشتن اعتماد به نفس عادتی است که ترک آن دشوار است؟ چگونه انواع اعتماد به نفس را در خود ایجاد کنیم؟ دی آنجلیس در پنج فصل کتاب «اعتماد به‌نفس» به این پنج سؤال پاسخ داده است. برای خواندن پاسخ این سؤالات، حتما کتاب اعتماد به نفس را مطالعه کنید.

۶. کتاب نیروی حال

«در حال زندگی کن!» این تمام آن چیزی است که «اکهارت تول» کوشیده‌ است در کتاب نیروی حال به شما القا کند. حتما بارها در زندگی برای‌تان پیش آمده‌است که اسیر افکارتان شده‌اید و نتوانسته‌اید از لحظاتی که بر شما گذشته‌اند لذت ببرید و استفاده کنید. آیا در چنین شرایطی دوست داشته‌اید که از بارِ زندگی روزمره‌تان رها شوید و نگاه‌تان به دنیایی را که در اطراف‌تان در جریان است تغییر دهید؟ پس این کتاب برای شماست:

«این کتاب عصارۀ آموزه‌های من را دربر دارد. البته من می‌کوشم آموزه‌هایم را حتی‌المقدور در ظرف کلمات بریزم و با افراد و گروه‌های کوچک و سالکان راه معنا در میان بگذارم. این تلاش من در ده سال گذشته بوده است. می‌دانم که کلمات گنجایش همه‌چیز را ندارند. می‌خواهم با همۀ وجودم تشکر کنم از همۀ آنهایی که شجاعت داشتند و خواستند که تحول درون خویش را تجربه کنند؛ آنهایی که پرسش‌های جدی درافکندند و آمادۀ شنیدن پاسخ‌هایم بودند. اگر این آدم‌های دوست‌داشتنی نبودند، این کتاب به زیور طبع آراسته نمی‌شد …»

کتاب «نیروی حال»، نوشتۀ اکهارت تول، نگاه میلیون‌ها نفر در جهان دربارۀ زندگی را تغییر داده‌است. این کتاب سودمند به شما یادآوری می‌کند که برای لذت بردن از زندگی باید لحظه‌ای ذهن‌تان را خاموش کنید و به اطراف‌تان به‌دقت نگاه کنید. سعی کنید از آن‌ چیزی که در اطرف‌تان می‌گذرد، لذت ببرید. از مناظر طبیعت، خورشید، آسمان شب و دریا.

اکهارت تول تعریف می‌کند که خودش هم درگیر افسردگی بوده‌ است. افسردگی‌ او در اوج جوانی به انزوایش کشاند. اما ناگهان روزی دستخوش دگرگونی روحی شد. او بعد از این دگرگونی، تصمیم گرفت تعالیم معنوی را به دیگران بیاموزد و تبدیل به معلمی معنوی شد. کتاب «نیروی حال» اولین اثر مکتوب او در زمینۀ تعالیم معنوی است.

۷. کتاب بازگشت به خود؛ خودشناسی از طریق اینیاگرام

بازگشت به خود - بهترین کتاب های روانشناسی شخصیت برای علاقه‌مندان به توسعه فردی

«سوزان استبایل» و «یان مورگان کرون» در کتاب «بازگشت به خود» یکی از جذاب‌ترین مباحث روان‌شناسی شخصیت را برای خواننده مطرح کرده‌اند. شخصیت شناسی براساس مدل اینیاگرام، یکی از راه‌هایی است که شما می‌توانید با فهم آن، شخصیت خود و اطرافیان‌تان را بهتر بشناسید و تحلیل کنید.

«اینیاگرام» روشی باستانی برای طبقه‌بندی تیپ‌های شخصیتی متفاوت است. براساس این روش، انسان‌ها به ۹ تیپ شخصیتی متفاوت تقسیم می‌شوند. کمال گرا، بازیگر، کمک‌کننده، فردگرا و رمانتیک، کنجکاو، وفادار، خوش‌گذران، مبارزه‌طلب و صلح‌طلب تیپ‌های شخصیتی این نظام روان‌شناختی هستند.

اگر دوست دارید بدانید در کدام دسته‌بندی جا می‌گیرید و رابطۀ هرکدام از این تیپ‌های شخصیتی با یکدیگر به چه صورت است، حتما این کتاب را بخوانید. مطمئنم اگر حتی علاقۀ کمی به روان‌شناسی شخصیت داشته‌ باشید، عاشق این کتاب خواهید شد.

۸. کتاب هفت عادت مردمان مؤثر

یکی دیگر از معروف‌ترین و محبوب‌ترین کتابهای روانشناسی شخصیت، کتاب «هفت عادت انسان های تاثیرگذار» نوشتۀ «استفان کاوی» است. او در مقدمۀ کتاب عنوان می‌گوید که طبیعتْ قوانین خاص خودش را در کمک به مردمان موفق دارد. برای دستیابی به موفقیت باید عادات مختلفی را درپیش گرفت. البته این قوانین را او کشف نکرده است بلکه او با مشاهدۀ صِرف توانسته‌است این عادات را از دل طبیعت بیرون بکشد.

او در این کتاب هفت قاعدۀ کلی برای موفقیت را به شما می‌آموزد. این هفت قانون در هفت عبارت زیر خلاصه می‌شوند:

عامل بودن، شروع از پایان در ذهن، نخست به اولین‌ها پرداختن، برنده ـ برنده اندیشیدن، اول فهمیدن و سپس فهماندن، هم‌افزایی یا سینِرژی، تیزکردن اره یا پیشرفت مستمر و فرایندهای پیشرفت.

چندان مفهوم نبود؟! حق دارید. باید کتاب را بخوانید تا بفهمید هرکدام از این قوانین بیانگر چه چیزی هستند. پس تا دیر نشده و هنوز برای فهم این عبارات کنجکاو هستید، دست بجنبانید و کتاب «هفت عادت مردمان مؤثر» را بخوانید. باشد که تأثیرگذار شوید!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۸ ، ۱۱:۵۱
الهه رضایی

. رویکرد خود را تغییر دهید

برای کاهش استرس ناشی از کمال‌گرایی شغلی، باید با شکست‌های گاه‌وبی‌گاه کنار بیایید. پذیرش شکست‌ها باعث ایجاد انعطاف‌پذیری خواهد شد؛ پس با کارهای کوچکی که درادامه به آن اشاره می‌کنیم، فرصت‌های جدیدی به‌ وجود بیاورید و از شکست‌های‌تان درس بگیرید:

  • هفته‌ای یک‌ بار، نیم ساعت زودتر محل کارتان را ترک کنید یا ده دقیقه دیرتر در محل کار حاضر شوید.
  • ایمیل‌های کاری را بدون سختگیری بخوانید و پیش از اینکه درگیر تجزیه‌و‌تحلیل بیش‌ازحد شوید، سریعا به آنها پاسخ دهید.
  • حداقل برای یک آخر هفته به هیچ‌کدام از ایمیل‌های کاری‌ جواب ندهید.

شاید این کارها درابتدا شما را عصبی و نگران کنند، اما با گذر زمان به کاهش استرس‌ شما کمک می‌کنند و به شما یاد می‌دهند که حتی اگر اشتباه کنید، با درس گرفتن از آنها قوی‌تر خواهید شد.

۲. سریع عمل کنید

اکثر کمال‌گرایان با مشکل تعلل در تصمیم گیری روبه‌رو هستند. آنها می‌خواهند بهترین تصمیم ممکن را بگیرند، درنتیجه فشار روانی زیادی را به خود تحمیل می‌کنند. اگر این مشکل را دارید از راهکار پنج ثانیه استفاده کنید. هرگاه در تصمیم‌گیری دچار تعلل و تحلیل بیش‌ازحد شدید، دست نگه دارید، نفسی عمیق بکشید و از پنج تا یک بشمارید و بلافاصله تصمیم‌گیری و اقدام کنید تا فرصتی برای بروز افکار نگران‌کننده پیش نیاید.


حتما بخوانید: مدل تصمیم‌گیری TDODAR؛ ابزاری برای تسریع روند تصمیم‌گیری در شرایط اضطراری

۳. انتظارات را با مشارکت دیگران تعیین کنید

کمال‌گرایی مشارکت دیگران

معمولا افراد کمال‌گرا براساس انتظاراتی که تصور می‌کنند دیگران از آنها دارند، هدف گذاری می‌کنند. آنها حتی این کار را بدون علم به واقع‌گرایانه بودن این توقعات انجام می‌دهند. برای حل این مشکل کافی است به‌جای پافشاری بر پیروی کردن از استانداردها و توقعاتی که برای خود ایجاد کرده‌اید، از دیگران کمک بخواهید و اهداف قابل‌دستیابی تعیین کنید.

با رئیس یا همکاران خود گفت‌وگو کنید تا متوجه شوید که چه توقعاتی از شما دارند. این کار موفقیت شما را تضمین می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۸ ، ۱۱:۵۳
الهه رضایی