عکاسی فضای باز کودک

عکاسی منحصر به فرد و زیبا از کودکان در فضای باز

عکاسی منحصر به فرد و زیبا از کودکان در فضای باز

۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موفقیت» ثبت شده است

 

معرفی کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم
۰

 

بحران و سردرگمی قبل از انتخاب رشته تحصیلی، بعد از فارغ‌التحصیل‌شدن، هنگام انتخاب مسیر شغلی و تحصیلی، هنگام تصمیم گیری برای ازدواج و حتی بچه‌دار‌شدن ازجمله دوره‌های مهم و تأثیرگذار هر فرد است. دورانی که اگرچه خوشایند نیست، با داشتن مهارت‌های فردی لازم می‌توان به‌سلامت از آن عبور کرد.

«دکتر تینا سیلیگ» مدرس خلاقیت دانشکدهٔ علوم مدیریتی دانشگاه استنفورد است. او در کتابش، «ای کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم»، راهکارهایی برای گذر بهتر از این بحران‌ها به اشتراک گذاشته است. اگر همچنان بر سر دوراهی انتخاب‌های سخت قرار دارید، در ادامه با معرفی این اثر با ما همراه باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۴۳
الهه رضایی

برای توضیح واژه سیسو (Sisu) بد نیست ابتدا مروری به یک حادثه تاریخی داشته باشیم. در سال های 1939 و 1940 بود که لشکری 350 هزار نفری از مردم کشور فنلاند در مقابل تهاجم شوروی سابق ایستادگی کردند. در آن زمان شوروی سه برابر فنلاند نیرو داشت و حتا با وجود عدم توازن نیروها و خشونت مهاجمان شوروی، این سرزمین کمونیستی نتوانست مقاومت فنلاندی ها را در استحکامات مرزی در هم بشکند و به ویژه در مناطق شمالی تر شکست های سختی را متحمل شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۸ ، ۱۴:۰۱
الهه رضایی

1. آنچه دیگران فکر می‌کنند

مهم نیست دیوانه به‌چشم بیایید، کاری را که باید انجام دهید، انجام دهید و اینکه «مردم چی می‌گن؟» را دور بریزید و اهمیت ندادن به حرف مردم را یاد بگیرید. این زندگی شماست، انتخاب‌های شما، تصمیم‌های شما. مردم از قضاوت کردن و نظر دادن لذت می‌برند، شما چرا باید به این موضوع اهمیت بدهید؟ شما خودتان می‌دانید که هستید و چه می‌کنید؛ اگر دیگران فکر می‌کنند افکار و حرف‌هایشان تعریف هویت شماست، بگذارید به حال خودشان باشند. اگر خیلی به آنچه دیگران فکر می‌کنند و می‌گویند اهمیت بدهید باید برای آنها زندگی کنید نه برای خودتان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۸ ، ۱۴:۱۹
الهه رضایی

1. دالایی لاما (The Dalai Lama)

هدف از زندگی شاد بودن است

«شادبودن، هدف واقعی زندگی است.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۰۶
الهه رضایی

1. غرق شدن در استرس

درست است! متأسفانه امروزه استرس تقریبا جزءِ جدایی‌ناپذیر زندگی روزمره‌ی ماست. درحالی‌که از اثرات زیان‌بار استرس آگاهیم، تقریبا همیشه گرفتارش می‌شویم. انواع و اقسام مشکلات مالی، نگرانی‌های شغلی و کاری، حفظ ظاهر زندگی اجتماعی و خانوادگی حتی اگر در بدترین شرایط ممکن باشد، همگی عوامل استرس‌زایی هستند که باعث تولید هورمون‌های استرس می‌شوند و بدن را دچار انواع و اقسام بیماری‌ها و مشکلاتی می‌کنند که مغز نیز از این آسیب‌ها در امان نیست. برندان کلی (Brendan Kelley) متخصص مغز و اعصاب مرکز پزشکی دانشگاه ایالتی اوهایو معتقد است: «افزایش استرس نه‌تنها عملکرد مغز را تضعیف می‌کند، بلکه احتمال خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را نیز افزایش می‌دهد». زیرا در پس ارتباط بیماری آلزایمر و عملکرد مغز، ردپای تغییرات هورمونی مرتبط با استرس وجود دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۱۸
الهه رضایی

1. از علل عدم اعتمادبه‌نفس خود آگاه هستند و خیلی سریع می‌توانند علت اصلی را شناسایی کنند

بسیاری از افراد هنگامی که دچار کمبود اعتمادبه‌نفس می‌شوند نمی‌توانند تشخیص دهند که دقیقا چه‌چیز باعث بروز این احساس در آنها شده است. اما افراد موفق به‌خوبی علل کمبود یا عدم اعتمادبه‌نفس خود را می‌شناسند و زمانی که در چنین موقعیت‌هایی قرار می‌گیرند خیلی سریع علت را تشخیص می‌دهند. به‌عنوان‌مثال، شخصی به‌خوبی می‌داند زمانی که دیگران منظورش را به‌درستی متوجه نمی‌شوند او ناراحت می‌شود. بنابراین، به‌جای اینکه اجازه دهد احساسات منفی ساعت‌ها یا حتی روزها او را رنج دهند، به‌سرعت علت را تشخیص می‌دهد و به این نتیجه می‌رسد که بی‌توجهی بقیه چیزی از ارزش واقعی او کم نخواهد کرد. پس در عرض ۱۰ دقیقه اعتمادبه‌نفس و انرژی خود را بازمی‌یابد و به حالت عادی برمی‌گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۸ ، ۱۱:۱۷
الهه رضایی

قدردان بودن را تمرین کنید.
قدردانی مزایای بسیاری دارد. تحقیقات نشان می‌دهند که این کار ما را شادتر و خوش‌بین‌تر می‌سازد، از استرس‌مان می‌کاهد و نیز می‌تواند به ما در تمرین صبر کمک کند. احساس قدردان بودن درواقع به ما کمک می کند که روی خود کنترل بیشتری داشته باشیم و راهی برای کاهش بی‌صبری خود پیدا کنیم. تمرین قدردانی راهی ساده است که با به کارگیری آن می‌توانیم فرصتی برای کاهش طیف گسترده‌ای از ناهنجاری‌های اجتماعی پیدا کنیم. وقتی خلاص‌شدن از لذت‌های آنی تنها با این تمرین ساده‌ ممکن است؛ چرا این فرصت را از دست بدهیم؟

تمرکز داشته باشید و به آنچه که شما را وادار به عجله می‌کند توجه کنید.
لیست ذهنی از کارهایی که باید انجام بدهیم این قابلیت را دارد که برای ذهن ما شبیه به ترافیک عمل کند! و به زودی چنان ذهن ما را اشغال خواهد کرد که توانایی تحمل چیزهایی مثل ترافیک واقعی را از دست بدهیم. ذهن ما به‌طور مداوم از فکری به فکر دیگر می‌پرد، از یک وظیفه به وظیفه‌ای دیگر، و از یک نگرانی به نگرانی‌ دیگر…  ما از هرطرف با چیزی مواجه هستیم که حواسمان را پرت کند و در نتیجه منقطع زندگی می کنیم. امروز انجام هم‌زمان چند کار به یک هنجار تبدیل شده است و تمامی این موارد باعث می‌شوند که همیشه احساس کنیم باید عجله داشته باشیم.

وقتی یک میلیون فکر از ذهن ما می‌گذرند، تمرکز حواس و آگاهی از افکارمان می‌توانند تاثیرات مثبت زیادی داشته باشند. افکار خود و کارهای که باید انجام بدهید را بنویسید؛ تا به یک چهارچوب مشخص درباره‌ی آنچه که باعث بی‌صبری شما می‌شود برسید. این مراحل پرش‌های ذهنی شما را مشخص می‌کنند و به شما ارزش آرام‌تر حرکت کردن را نشان می‌دهند.

خودتان را مجبور کنید که صبور باشید.
لذت‌های آنی ممکن است از بهترین گزینه‌ها برای داشتن یک “احساس‌ خوب” به نظر برسند، اما آنچه تحقیقات روانشناسی نشان می‌دهند درواقع برخلاف این است. براساس مطالعات اخیر، انتظار برای چیزهایی که می‌خواهیم،  در درازمدت بیشتر باعث شادی ما می‌شود. و تنها راه برای ما این است که با تمرین، عادت به انتظار را در خود ایجاد کنیم (و به‌عنوان نتیجه از مزایای شادی‌بخش آن بهره بگیریم)
با کارهای کوچک شروع کنید. مثلاً تماشای سریال موردعلاقه‌ی خود را تا آخر هفته به تعویق بیندازید. به‌زودی خواهید دید که هرچه بیشتر توانایی صبر‌ کردن را تمرین کنید، بهتر می‌توانید در موقعیت‌های دیگر آن را به کار بگیرید.

پذیرای شرایط ناراحت‌کننده باشید.
ما اغلب فکر می‌کنیم باید در جهانی زندگی کنیم که همه چیز به‌درستی تنظیم شده باشد، و هر بار چیزی خارج از نقطه‌ی امن ما اتفاق می‌افتد دربرابر آن بی‌صبر و آشفته می‌شویم. اما طبق نظر روانشناسان ما نیاز داریم که یاد بگیریم در شرایط ناراحت کننده احساس راحتی کنیم، تا بتوانیم اندکی صبورتر باشیم.
باور بسیاری از ما این است که “راحت بودن” تنها حالتی است که ما می‌توانیم تحمل کنیم. اگر در جریان تغییر عادتی مخرب هستید به خودتان بگویید، “این شرایط فقط ناراحت‌کننده است، نه غیرقابل تحمل.” این کار به شما کمک خواهد کرد که بر عادت خود غلبه کنید.

نفس عمیق بکشید.
وقتی هیچ چیز نمی‌تواند به شما کمک کند، سعی کنید چند نفس عمیق بکشید. این تمرین ساده، قدرت آرامش بخشیدن به ذهن و بدن شما را دارد. وقتی در شرایطی نظیر یک ترافیک آزاردهنده یا هر شرایط کسل‌کننده دیگری قرار گرفتید، این اثر آرامش بخش می‌تواند به نوبه خود به شما کمک کند تا شرایط بی‌صبری و عصبانیت را آسان‌تر تحمل کنید. علاوه بر این تنفس عمیق تکنیکی است که برای آن به هیچ ابزار اضافی‌ احتیاج ندارید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۸ ، ۱۵:۵۳
الهه رضایی

تله رهاشدگی از جمله مسایلی است که افراد را به شدت درگیر خودش میکند و زندگی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. کسانی که به این تله گرفتار هستند در زندگی عاطفی، شغلی و در بسیاری از روابط روزمره خود به مشکل برمیخورند. این در حالی است که بسیاری از مردم حتی از وجود آن نیز آگاه نیستند.

کسی که درگیر تله رهاشدگی است، همواره انتظار میکشد عزیزانش او را رها کنند و بروند. او همیشه نگران است که مبادا شریک عاطفی او قید همه چیز را زده و او را به حال خود رها کند. به عقیده او روابط نزدیک دیر یا زود پایان خواهد یافت.

اگر میخواهید سریعتر به بخشهای مختلف مقاله دسترسی داشته باشید از لینکهای زیر استفاده کنید. اما پیشنهاد میکنم که مطالب را به ترتیب مطالعه کنید.

تله های زندگی چیستند؟

اگر با مفهوم تله ها زندگی آشنا نباشید، شاید اولین سوالی که برایتان به وجود آید این باشد که تله چیست؟ (حالا تله رهاشدگی به کنار!)

تله های زندگی (با نام مستعار طرحواره) الگوهای قدیمی زندگی هستند که از دوران کودکی و نوجوانی با ما بوده اند. یا بعبارتی: باورهای عمیقی که در دوران کودکی درباره خود، دیگران و جهان اطراف در ما شکل‌گرفته‌اند.

این مسئله که الگوی زندگی ما معمولاً در کودکی شکل می‌گیرد تا حدود زیادی مورد توافق همگانی است. همه انسان‌ها در دوران کودکی ناتوان، ناآگاه، وابسته به دیگران و بی‌تجربه هستند. و طبیعی است که آسیب‌های زیادی دیده باشند. اما مشکل از آنجایی آغاز می‌شود که این تجربیات اولیه، زمینه‌ساز افتادن ما در تله‌هایی می‌شوند که گاهی در تمامی عمر همراه ما هستند.

متاسفانه تله ها همواره به ضرر ما کار میکنند. نوک خنجر آنها رو به ماست و تا بزرگسالی هم همراه ما هستند. ما باید شناخت خوبی از آنها بدست بیاوریم و راه درست مقابله با آنها را نیز بدانیم.

به یاد داشته باشید که ممکن است ما در شکل‌گیری این تله‌ها نقش نداشته باشیم ولی در تداوم آن‌ها مسلماً مسئول هستیم.

قبلا در مورد اینکه تله های زندگی چه هستند مقاله ای را نوشته ام که پیشنهاد میکنم در صورت نیاز آن را حتما بخوانید.

حالا بیایید ببینیم تله رهاشدگی چیست و چگونه میشود آن را درمان کرد. تله رهاشدگی یکی از انواع 18-گانه تله های زندگی ست که شناخته شده است. وقتی که ما گرفتار رهاشدگی باشیم، آثار بد آن را هم در زندگی تجربه خواهیم کرد. پس اول ببینیم که تله رهاشدگی چه آثاری دارد، تا در ادامه ببینیم آیا به این تله گرفتار هستیم یا نه و روش درمان آن را ببینیم.

تله رهاشدگی چیست

تله رهاشدگی چه آثار مخربی دارد؟

تله رهاشدگی اثرات مخربی میتواند داشته باشد. به عنوان مثال:

  • چک کردنهای مداوم شریک عاطفی: وقتی فرد گرفتار رهاشدگی است، مدام مشکوک است که مبادا همسرش، شریک عاطفی اش او را ترک کند. دائم بهانه میگیرد، به شریکش گیر میدهد که او میخواهد رهایش کند و برود. سر دیر آمدن ها، جواب تلفن ندادن هایش و مسایلی که غیر منتظره است، به شدت به هم میریزد. با ناراحتی میگوید چرا زنگ زدم جواب من را ندادی! چرا شبها دیر میایی و از این دست گیر دادن ها. که به شدت هم برای شریکش آزار دهنده است.
  • ناراحت شدن از یک دوست صمیمی در صورت بی توجهی گاه و بیگاه او. فرد گرفتار این تله به دوستش خرده میگیرد که چرا یه مدت است سرسنگین شدی؟؟ با من به گردش نمیایی یا دیر به دیر تماس میگیری!
  • احساس ناامنی هنگامی که همکار یا مدیری، کار را ترک میکند (شخص حس میکند به تنهایی از عهده کار بر نمی آید). این مدل از رهاشدگی به هنگام اینکه مسئولیتی به شخص واگذار میشود بروز میکند. اگر شریک کاری، یا همکارش به هردلیلی کار را ترک کند و از مسئولیتش شانه خالی کند، فرد گرفتار شدیدا احساس ناامنی و ترس میکند و فکر میکند که رها شده است و شاید به تنهایی از عهده کار بر نیاید.

اینها تنها چندین مورد از آثار زیان بار این تله هستند.

حالا نکته جالب اینجاست: هر واقعه ای که دوران کودکی این فرد را یادآوری کند و رهاشدنهایش را به خاطر بیاورد، منجر به رفتار واکنشی نامناسب این فرد خواهد شد. یعنی در مثالهایی که در بالا گفته شد، فرد شدیدا دچار اضطراب و ترس میشود. ممکن است خشمگین شود و دست به کارهای عجیب بزند.

همه اینها به این دلیل است که این واقعه، او را به یاد دوران کودکی اش می اندازد که مثلا:

  • مادرش کودک را در اتاقش رها کرده و به کارهایش و یا خرید خانه رسیده است.
  • یا بعد از مهدکودک هنگام بازگشت، والدین به دلیل مشغله به دنبال او نرفته اند یا دیر رفته اند.
  • یا تنها با یکی از والدین زندگی میکرده است و او هم وقت کافی برای سپری کردن و پاسخ به نیازهای او نداشته است.
  • یا حتی نوزادی که شیرخواره است و گریه میکند و مادر دستش جایی بند است و دیر به او میرسد. همین زمان کوتاه (در حد یک دقیقه یا کمتر) هم در نوزاد ایجاد حس ناامنی و ترس میکند. و میتواند زمینه ساز شکل گیری این تله در او باشد.
  • مثالی را در نظر بگیرید که والدین اجازه تجربه هیچ کار جدیدی را به تنهایی به شما نداده اند. اجازه نداده اند به تنهایی و با دوستان به گردش بروید. مسیر مدرسه تا خانه را به تنهایی بروید. همه چیز برای شما فراهم بوده و هیچگاه دغدغه فراهم کردن نیازهای اولیه خود را هم نداشته اید. حتی برای تعیین رشته درسی شما هم خودشان تصمیم گرفته اند! حتی اگر تنها یکی از این شرایط را هم تجربه کرده باشید، ممکن است در بزرگسالی حس کنید به تنهایی از عهده کارها بر نمیایید، حس ناامنی کنید و احتمالا گرفتار تله رهاشدگی هستید.

همه اینها تنش و اضطرابی را در کودک ایجاد میکند که تا بزرگسالی هم همراهش می ماند. و در صحنه های مختلف زندگی که شباهتی با دوران کودک اش دارد، دوبار او را تحریک میکند و بهم میریزد.

اگر هر یک از این نشانه ها را در خود میبینید، احتمالا درگیر این تله هستید. برای اینکه از وجود این تله مطمئن شوید این تست استاندارد تله رهاشدگی را بزنید.

تله رهاشدگی از کجا بوجود آمده است؟

همانطور که در مثال ها هم دیدم، تله رهاشدگی در کودکی دو منشاء اصلی دارد. بر همین اساس میتوان گفت که دو نوع رهاشدگی داریم.

  1. اگر والدین و محیط زندگی به حدی حمایتگر بوده که همه چیز برای شما فراهم بوده و هیچ سختی و چالشی جلوی شما نبوده است، شما رهاشدگی مبتنی بر وابستگی را تجربه خواهید کرد. به همین علت این نوع افراد غالبا درگیر تله وابستگی هم هستند. (یعنی به تنهایی و راحتی از عهده کارهایشان بر نمی آیند و زندگیشان بستگی به شخص دیگری دارد)
  2. و اگر محیط زندگی به گونه ای بوده که هیچگونه ثبات هیجانی و امنیت را ندیده باشید، رهاشدگی مبتنی بر بی ثباتی و کمبود را تجربه خواهید کرد.

برای اینکه ببینید درگیر چه نوع از این تله هستید، سعی کنید خاطرات کودکی خود را به یاد بیاورید.

رهاشدگی گروه اول به نحوی است که به تنهایی نمیتوانند از پس بسیاری از کارهای خود بر بیایند. این گروه اعتقاد دارند که اگر همسر، دوست یا والدین آنها، ایشان را ترک کنند، از هم خواهند پاشید.

اما گروه دوم بر خلاف گروه اول از پس خود بر می آیند و بعضا انسانها بسیار مستقلی هم هستند. اما آنها بیشتر از لحاظ عاطفی وابسته هستند و با هرگونه احساس رهاشدگی، به شدت درگیر هستند.

صحنه های زیادی در کودکی زمینه ساز شکل گیری این تله بوده اند. مثلا زمانیکه پدر و مادر در توجه به نیازهای کودک کوتاهی کرده باشند. ممکن است دفعات مکرر وجود داشته باشد که در آن کودک تنها مانده یا برای مدتهای طولانی کسی به او توجه نکرده است.

یا شرایطی که در آن به کودک اجازه داده نشده دست به وسیله ای جدید بزند و یا خودش تجربه جدیدی را داشته باشد. همواره همه چیز برای او فراهم بوده است و اکثر مشکلات او را برایش حل کرده اند.

یا در دوران کودکی جدایی والدین یا مرگ آنها را تجربه کرده است.

حال با این تفاسیر باید ببینیم آیا واقعا درگیر این تله هستیم یا نه ؟!

آیا شما گرفتار تله رهاشدگی هستید؟

افراد زیادی به تله رهاشدگی گرفتار هستند. و این در حالیست که خودشان هم نمیدانند.

برای اینکه بدانید آیا واقعا درگیر تله رهاشدگی هستید یا نه برای شما یک آزمون استاندارد فراهم کرده ام. این تست در کتاب معروف Reinventing Your Life اثر Jeffrey Young آمده است. به شما پیشنهاد میکنم همین الان در تست تله رهاشدگی شرکت کنید تا وضعیت خود را بررسی کنید.

تاکنون بیش از 2500 نفر در این تست شرکت کرده اند و این تعداد دائما در حال افزایش است.

تست تله رهاشدگی را از دست ندهید

تست تله رهاشدگی

 

نتیجه این تست با تقریب خوبی شما را از وجود یا عدم وجود تله رهاشدگی آگاه میکند.

ما معمولا با تله ها چه میکنیم؟

ما معمولا سه روش شناخته شده برای مقابله با همه تله ها داریم. وقتی که یک تله در ذهن ما فعال میشود، معمولا یک سری واکنش های احساسی پیاپی را به همراه دارد و باعث میشود ما همان چیزی را تجربه کنیم که در کودکی دیده ایم. همان احساس، همان دردها، همان واکنشها و …

ممکن است به همان اندازه وحشت زده شویم! یا همانقدر ناراحت و پریشان شویم. یا حتی گریه کنیم! اینها تاییدکننده این موضوع هستند که تله ها در درون شخص وجود دارد و در موقعیت های مشابه فعال میشود.

خب حالا که فعال شد، چه اتفاقی می افتد؟

در این حالت شخص معمولا سه واکنش زیر را نشان میدهد (یکی از این سه را به عنوان ترجیح خود انتخاب میکند):

  1. تسلیم: فرد خود را تسلیم شرایط و تله میبیند.
  2. فرار (انکار): شخص مورد نظر از تله فرار میکند. یعنی سعی میکند ابتلای خود به این تله را انکار کند.
  3. حمله (جبران افراطی): در این مورد شخص سعی میکند به طور افراطی خود را بی نیاز، مقتدر و عکس آنچیزی که در تله اشاره شده است، نشان دهد.

که البته هر یک از این سه برخورد نامناسب و آسیب زننده هستند و باید اصلاح شوند. در ادامه بیشتر در مورد این روشها صحبت میکنیم.

روش درمان تله رهاشدگی

درمان تله رهاشدگی همانند دیگر تله ها کاری زمانبر است و مستلزم تلاش پیگیر و انجام تمرین میباشد. ما در اینجا به چندین مورد اشاره میکنیم که به بهتر شدن این تله کمک میکند.

بیان افکار و احساسات کلید حل بسیاری از مشکلات ما است. بیان صحیح از جمله مواردی است که بهبود تله های زندگی کمک شایانی میکند. من پیشنهاد میکنم که مقاله زیر را حتما بخوانید تا به خودابرازی بهتری دست پیدا کنید.

ریشه تله رهاشدگی در کودکی
ریشه تله رهاشدگی

گام اول: بپذیرید که درگیر تله رهاشدگی هستید

پذیرش، کلید رشد است. شما نمیتوانید روی بهبود چیزی که نمیشناسید و ازش آگاه نیستید، کار کنید. در قدم بعد میتوانید بر روی چرایی و چگونگی به وجود آمدن آن نیز فکر کنید. فکر کردن در مورد و منشا پیدایش این مشکل میتواند شما را اذیت کرده و برای شما چالش برانگیز باشد. دلیل آن اینست که باید خاطراتی را از کودکی مرور کنید که شاید زیاد هم خوشایند نباشد. ولی بسیار کلیدی و سازنده است.

گام دوم: به هیچوجه تکذیبش نکنید

تکذیب باعث حادتر شدن داستان میشود. تکذیب باعث میشود که به خودتان بیشتر صدمه بزنید.

گام سوم: علایم رو بشناسید

فکر میکنید شما درگیر تله رهاشدگی نیستید؟
احساس رهاشدگی خودش را به طرق مختلف نشان میدهد. احساس عدم امنیت، حسادت، احساس نیاز همیشگی به چیزی یا کسی، چسبیدن به دیگری همگی میتوانند از نشانه های ترس از رهاشدگی باشند. این افراد معمولا درگیر رابطه ای میشوند که طرف مقابل حضور کمی دارد و یا به رابطه متعهد و پایبند نیست.
طرز تفکر بدین صورت است: (اگر یک رابطه ی واقعی در میان نباشد در آنصورت کسی نمیتواند شما رو ترک کند)
علامت دیگر به اینصورتست که: اگر شما در وفاداری کامل به رابطه باشید، شما اولین کسی هستید که ترک میشوید!

گام چهارم: راهکار مقابله به مشکلاتی که پیش می آید

مهم است که وانمود نکنید رهاشدگی به شما صدمه ای نزده است. به وقتش اینکار رو کرده است! درست و حسابی هم اینکار رو کرده است. اما نباید خودت رو سرزنش کنی. تو مسئول این رهاشدن نیستی. نباید عزت نفست را از دست بدهی. غمگین نشو.
پس چه کنم؟ فقط ببینش، ازش آگاه شو، میتوانی کمی ناراحت بشی (شایدم عزاداری کنی) سپس رهایش کن برود!
مشکل رو آزادش بگذار که رها شود. به هیچ وجه با آن درگیر نشو.
اینو از یاد نبر: تو با حادثه یکی نیستی!

گام پنجم: ازچشمان بزرگترها نگاه کن

از دید یک کودک، مادر یا پدر با من رفتاری داشته است که مطابق میل من نبوده و احساس امنیت نکردم. ناراحت شدم. اما..
آنها هم خودشان درگیر دست و پنجه نرم کردن با یک رابطه عاطفی بودند. و البته مشکلات خودشان را داشتند. ولی من پدر و مادری رو میدیدم که زیاد با هم دعوا میکرند! الان که بزرگ شدم، میتوانم دنیا رو از دید بزرگترها ببینیم و حتی از والدین کمک بگیرم تا بهتر بتوانم درکشان کنم و پروسه خود-درمانی خودم رو بهتر پیش ببرم. به عبارتی از این طریق به خود-درمان شدنِ خودم کمک میکنم.

گام ششم: بپذیر که انسانها می آیند و میروند

زندگی مجموعه ای از درود و بدرود هاست. البته بیانش سخت است اما جزیی از زندگی ست.
هرچه بهتر با تغییرات کنار بیایی، و بهتر هضمش کنی، به درمانت کمک میکند. و بالعکس!

گام هفتم: گاهی منشا این مشکل به خاطر کودکی ما نیست، بلکه تجربیات بزرگسالی ما آن را میسازد. که البته کمابیش مسائل بالا در موردش صدق میکند. ولی بحث مفصلی رو طلب میکند.

 

7 گام برای درمان تله رهاشدگی
درمان تله رهاشدگی

سخن پایانی: عزت نفست را بالا ببر 

وقتی تو به راستی ارزش های خودت را ببینی و تحسینشون کنی، احساس قدرت میکنی.

  •  از خودت واکنش اتوماتیک نشان نمیدهی
  • رفتارهایی از روی عصبانیت و بدون کنترل نشان نمیدهی
  • با خودت و درونت به صلح بیشتری میرسی

عزت نفس بالا به این معنی نیست که کسی در زندگیت نمی آید و نمیرود. بلکه معنیش اینست که تو از رفتن دیگران آسیب خیلی کمتری میبینی.

توجه کنید: این که دیگران ما را ترک میکنند هیچ ربطی به آنها یا به احساسی که من نسبت به آنها دارم، ندارد. همه این مشکلات به خاطر کمبود علاقه من به خودم است! یعنی من خودم را به اندازه کافی دوست ندارم و عاشق خودم نیستم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۸ ، ۱۵:۴۵
الهه رضایی

بهترین کتاب های روانشناسی شخصیت و توسعه فردی از دیدگاه مخاطبان و کارشناسان

برخی از نویسندگان روان‌شناس، کتاب‌های خوش‌خوان و عامه‌پسندی نوشته‌اند. این کتاب‌ها محبوبیت زیادی بین عموم مخاطبان پیدا کرده‌اند. کافی است به یکی از حوزه‌های این رشتۀ جذاب علاقه‌مند باشید تا با جست‌وجویی ساده‌ در اینترنت، با بسیاری از این کتاب‌ها روبه‌رو شوید.

روان‌شناسی شخصیت یکی از پرطرفدارترین شاخه‌های روان‌شناسی است. کتاب‌های فراوانی دربارۀ این شاخه نوشته شده‌ است. من در این نوشته کوشیده‌ام نُه نمونه از بهترین کتاب‌های این حوزه را به شما معرفی کنم. البته این فهرست کامل و جامع نیست؛ با جست‌وجو در اینترنت می‌توانید کتاب‌های دیگری هم پیدا کنید. اما من سعی کرده‌ام با ملاک قرار دادن معیارهایی مانند محبوبیت ازنظر عامۀ مخاطبان و امتیاز بالا ازنظر کارشناسان، این فهرست را تهیه کنم. همچنین، ترتیب کتاب‌ها براساس برتری آنها بر یکدیگر نیست.

۱. کتاب سکوت؛ قدرت درون‌گراها در دنیایی که از حرف زدن باز نمی‌ایستد

عموم آدم‌ها درون‌گرایان را انسان‌های خجالتی، ساکت و کم‌حرفی می‌دانند که به‌سختی می‌شود با آنها ارتباط برقرار کرد. نشناختنِ درست تیپ شخصیتی درون‌گرا باعث شده‌ است که بسیاری از درون‌گرایان در برخورد با دیگر افراد، اذیت شوند. اگر درون‌گرا هستید، احتمالا این مسئله را تجربه کرده‌اید.

«سوزان کین» روان‌شناس مشهور و البته محبوبی است که کتاب جامعی دربارۀ تیپ شخصیتی درون‌گرا نوشته‌است. او به‌خوبی در این کتاب توضیح داده‌ است که درون گرایی نه‌تنها ضعف نیست، بلکه درصورت شناخت و درک صحیح ویژگی‌های این تیپ شخصیتی، می‌توان رهبران قدرتمند و اندیشمندان مؤثری از درون‌گرایان ساخت.

کین تأکید می‌کند که اگر درون‌گرا هستید، نیاز نیست با ویژگی های شخصیتی خودتان مبارزه کنید. نیاز نیست خودتان را در موقعیت‌های آزاردهنده قرار دهید تا فردی اجتماعی‌تر، بشاش‌تر و برون‌گرا به‌نظر برسید. شما فقط نیاز دارید که در موقعیت‌های متناسب با تیپ شخصیتی‌تان قرار بگیرید و ویژگی‌های وجودتان را بپذیرید.

توصیه می‌کنم که اگر تیپ درون‌گرایانه‌ای دارید، حتما کتاب قدرت سکوت را که کتابی مفید و خوش‌خوان است، بخوانید.

۲. کتاب آئین دوست‌یابی

یکی از پرفروش‌ترین و معروف‌ترین کتاب‌های حوزۀ روان‌شناسی شخصیت و توسعه فردی، کتاب «آیین دوست یابی» نوشته «دیل کارنِگی» است. این کتاب اولین بار در سال ۱۹۳۶ چاپ شد. تاکنون ۱۵ میلیون نسخه از آن در سرتاسر جهان به‌فروش رفته‌ است.

کارنگی در این کتاب، بیشتر به‌دنبال آموزش آداب معاشرت با انسان‌ها و تاثیرگذاری بر دیگران است. او سعی می‌کند به خواننده بفهماند که در برخورد با دیگر افراد، چه خطوط قرمزی را رعایت کند تا بهترین اثر را بر دیگران بگذارد. نکتۀ جالب در این کتاب، واقع‌بینی کارنگی است. او انسان‌ها را به‌عنوان «دیگران» و ویژگی‌های‌شان را آن‌قدر درست و واقعی می‌بیند و توصیف می‌کند که احتمالا با خواندن کتاب، بارها تعجب‌تان برانگیخته خواهد شد. مثلا در فصل چهارم کتاب می‌خوانیم:

«مردم نه به من علاقه دارند و نه به شما؛ آنها در طول شبانه‌روز به خودشان علاقه نشان می‌دهند. به‌عبارت‌دیگر، انسان موجود خودخواهی است که ازطریق ارضای خودخواهی او می‌توان به همه‌چیز دست‌یافت و محبتش را خرید و حتی وادارش کرد که فداکاری نشان دهد. اگر سعی کنیم فقط مردم را تحت‌تأثیر قرار دهیم و آنها وادار کنیم که به ما علاقه‌مند شوند، هرگز دوستان صمیمی و واقعی نخواهیم داشت؛ دوستان واقعی از این طریق به‌وجود نمی‌آیند.»

راهکارهای ساده و مؤثری که کارنگی در این کتاب به شما ارائه می‌دهد، دریچۀ دیگری از دنیای ارتباط با دیگران را برای شما باز خواهد کرد. احتمالا بعد از خواندن کتاب «آئین دوست‌یابی» در نحوۀ برقراری ارتباط‌تان با دیگران، دقیق‌تر خواهید شد و هوشمندانه‌تر عمل خواهید کرد. این همان هدف نویسنده است.

۳. کتاب خودت را به فنا نده

خودت را به فنا نده - بهترین کتاب های روانشناسی شخصیت برای علاقه‌مندان به توسعه فردی

«تنها تفاوت تو و دیگرانی که همان زندگی رؤیایی تو را دارند این است که آنها عزم خود را جزم کرده‌اند و وارد عمل شده‌اند. آنها آن زندگی را ساخته‌اند و آن را زندگی کرده‌اند.

آنها باهوش‌تر، آگاه‌تر، قوی‌تر یا هرچیز دیگری نبوده‌اند. آنها چیزی بیشتر از تو در اختیار نداشته‌اند. تنها تفاوت این است که مردم موفق منتظر نمی‌مانند. آنها منتظر آن لحظه و حس خوب نمی‌مانند. منتظر الهام غیبی یا امداد آسمانی نمی‌مانند تا به‌ جلو هل‌شان دهد. آنها بلند می‌شوند و به‌ جلو قدم برمی‌دارند؛ حتی قبل از اینکه احساس کنند که آمادۀ شکست هستند. آنها با هواپیمایی پرواز می‌کنند که درحال ساختنش هستند. حتی اگر در آسمان از هم متلاشی شود، قطعاتش را دوباره به یکدیگر وصل می‌کنند و دوباره تلاش می‌کنند.»

این جملات طلایی متعلق به «گری جان بیشاپ»، نویسندۀ کتاب «خودت را به فنا نده» است. همۀ ما در زندگی، روزهایی را تجربه کرده‌ایم که از خودمان بدمان آمده است. از شخصیت‌مان راضی نبوده‌ایم و حس کرده‌ایم که دائم درحال درجا زدن هستیم. این کتاب دقیقا همان چیزی است که در چنین روزهایی به آن نیاز داریم. بیشاپ در کتاب «خودت را به فنا نده» کوشیده‌ است علت رفتارهای کسالت‌بار انسان در زندگی را بررسی کند و ضمن بازگرداندن عزت نفس به خواننده، راه موفقیت را بار دیگر به او نشان بدهد.

این کتاب یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز شده‌ است و به زبان‌های مختلفی در دنیا ترجمه شده‌ است. یکی از مؤثرترین کتاب‌های حوزۀ روان‌شناسی شخصیت همین کتاب است.

۴. کتاب تخت‌خوابت را مرتب کن

انسان های موفق هرگز کارهای عجیب‌وغریب انجام نداده‌اند. گاهی عادات کوچک در راستای نظام‌مند کردن زندگی، به‌طرز عجیبی وضعیت زندگی شما را بهبود خواهد بخشید. این همۀ آن چیزی است که دریاسالار، «ویلیام اچ. مک‌ریون» خواسته‌ است در کتاب «تختخوابت را مرتب کن» به مخاطبش آموزش بدهد.

ویلیام اچ. مک‌ریون افسر نیروی دریایی ارتش آمریکا بود. او در انتهای خدمتش، فرمانده کل نیروهای یگان ویژۀ دریایی آمریکا شد. او در کتاب «تخت‌خوابت را مرتب کن» در ده فصل، تجربیات خودش از سال‌های خدمتش در ارتش را در اختیار مخاطب قرار داده‌است. او در این کتاب به خواننده می‌آموزد که برای ایجاد تغییرات بزرگ در جهان، کافی است از تغییرات کوچک در زندگی شروع کنیم. وقتی همان تغییرات کوچک به الگویی از عادات تبدیل شدند، تغییرات بزرگ آغاز خواهد شد. کافی است از مرتب کردن تخت‌خواب‌مان شروع کنیم.

این کتاب یکی از خوش‌خوان‌ترین کتاب‌های روانشناسی شخصیت و عادات موفقیت است. مک‌ریون ضمن نقل کردن خاطرات خود و تجربیاتش از دوران خدمت در ارتش، نکاتی به شما گوشزد خواهد کرد که در عین سادگی، بسیار کاربردی و جذاب خواهند بود. پیشنهاد می‌کنم خواندن این کتاب را از دست ندهید.

۵. کتاب اعتمادبه‌نفس

حتما تابه‌حال برای‌تان پیش آمده است که در جمعی باوجود داشتن مهارت کافی برای کاری، از انجام آن خودداری کرده‌ باشید. دلیل ترس‌های بی‌مورد ما برای ریسک کردن چیست؟ چرا نمی‌توانیم در بسیاری از مواقع، توانایی‌های‌مان را آن‌طور که باید، نشان دهیم؟

پاسخ به این سؤال، ساده است. همۀ ما می‌دانیم که حلقۀ گمشدۀ بسیاری از ضعف‌های ما، اعتمادبه‌نفس است. اعتمادبه‌نفس یکی از آن چیزهایی است که بسیاری از ما آرزو می‌کنیم که ای کاش به‌قدر کافی از آن بهره برده‌ بودیم. «باربارا دی آنجلیس» در کتاب «اعتمادبه‌نفس» دست روی این ویژگی حیاتی شخصیت گذاشته‌ است. او با ارائۀ تجربه خود در این کتاب، به‌سادگی به خواننده نشان می‌دهد که داشتن این عنصر حیاتی در شخصیت، چقدر ساده و درعین‌حال مهم است. او در پنج فصل می‌کوشد همۀ وجوه مبحث اعتمادبه‌نفس را برای خواننده تشریح کند.

اعتمادبه‌نفس چیست؟ چگونه از تخریب خویشتن دست بشوییم و به رؤیاهای خود اعتماد کنیم؟ چگونه اعتمادبه‌نفس را از همین حالا در خود تقویت کنیم؟ چرا نداشتن اعتماد به نفس عادتی است که ترک آن دشوار است؟ چگونه انواع اعتماد به نفس را در خود ایجاد کنیم؟ دی آنجلیس در پنج فصل کتاب «اعتماد به‌نفس» به این پنج سؤال پاسخ داده است. برای خواندن پاسخ این سؤالات، حتما کتاب اعتماد به نفس را مطالعه کنید.

۶. کتاب نیروی حال

«در حال زندگی کن!» این تمام آن چیزی است که «اکهارت تول» کوشیده‌ است در کتاب نیروی حال به شما القا کند. حتما بارها در زندگی برای‌تان پیش آمده‌است که اسیر افکارتان شده‌اید و نتوانسته‌اید از لحظاتی که بر شما گذشته‌اند لذت ببرید و استفاده کنید. آیا در چنین شرایطی دوست داشته‌اید که از بارِ زندگی روزمره‌تان رها شوید و نگاه‌تان به دنیایی را که در اطراف‌تان در جریان است تغییر دهید؟ پس این کتاب برای شماست:

«این کتاب عصارۀ آموزه‌های من را دربر دارد. البته من می‌کوشم آموزه‌هایم را حتی‌المقدور در ظرف کلمات بریزم و با افراد و گروه‌های کوچک و سالکان راه معنا در میان بگذارم. این تلاش من در ده سال گذشته بوده است. می‌دانم که کلمات گنجایش همه‌چیز را ندارند. می‌خواهم با همۀ وجودم تشکر کنم از همۀ آنهایی که شجاعت داشتند و خواستند که تحول درون خویش را تجربه کنند؛ آنهایی که پرسش‌های جدی درافکندند و آمادۀ شنیدن پاسخ‌هایم بودند. اگر این آدم‌های دوست‌داشتنی نبودند، این کتاب به زیور طبع آراسته نمی‌شد …»

کتاب «نیروی حال»، نوشتۀ اکهارت تول، نگاه میلیون‌ها نفر در جهان دربارۀ زندگی را تغییر داده‌است. این کتاب سودمند به شما یادآوری می‌کند که برای لذت بردن از زندگی باید لحظه‌ای ذهن‌تان را خاموش کنید و به اطراف‌تان به‌دقت نگاه کنید. سعی کنید از آن‌ چیزی که در اطرف‌تان می‌گذرد، لذت ببرید. از مناظر طبیعت، خورشید، آسمان شب و دریا.

اکهارت تول تعریف می‌کند که خودش هم درگیر افسردگی بوده‌ است. افسردگی‌ او در اوج جوانی به انزوایش کشاند. اما ناگهان روزی دستخوش دگرگونی روحی شد. او بعد از این دگرگونی، تصمیم گرفت تعالیم معنوی را به دیگران بیاموزد و تبدیل به معلمی معنوی شد. کتاب «نیروی حال» اولین اثر مکتوب او در زمینۀ تعالیم معنوی است.

۷. کتاب بازگشت به خود؛ خودشناسی از طریق اینیاگرام

بازگشت به خود - بهترین کتاب های روانشناسی شخصیت برای علاقه‌مندان به توسعه فردی

«سوزان استبایل» و «یان مورگان کرون» در کتاب «بازگشت به خود» یکی از جذاب‌ترین مباحث روان‌شناسی شخصیت را برای خواننده مطرح کرده‌اند. شخصیت شناسی براساس مدل اینیاگرام، یکی از راه‌هایی است که شما می‌توانید با فهم آن، شخصیت خود و اطرافیان‌تان را بهتر بشناسید و تحلیل کنید.

«اینیاگرام» روشی باستانی برای طبقه‌بندی تیپ‌های شخصیتی متفاوت است. براساس این روش، انسان‌ها به ۹ تیپ شخصیتی متفاوت تقسیم می‌شوند. کمال گرا، بازیگر، کمک‌کننده، فردگرا و رمانتیک، کنجکاو، وفادار، خوش‌گذران، مبارزه‌طلب و صلح‌طلب تیپ‌های شخصیتی این نظام روان‌شناختی هستند.

اگر دوست دارید بدانید در کدام دسته‌بندی جا می‌گیرید و رابطۀ هرکدام از این تیپ‌های شخصیتی با یکدیگر به چه صورت است، حتما این کتاب را بخوانید. مطمئنم اگر حتی علاقۀ کمی به روان‌شناسی شخصیت داشته‌ باشید، عاشق این کتاب خواهید شد.

۸. کتاب هفت عادت مردمان مؤثر

یکی دیگر از معروف‌ترین و محبوب‌ترین کتابهای روانشناسی شخصیت، کتاب «هفت عادت انسان های تاثیرگذار» نوشتۀ «استفان کاوی» است. او در مقدمۀ کتاب عنوان می‌گوید که طبیعتْ قوانین خاص خودش را در کمک به مردمان موفق دارد. برای دستیابی به موفقیت باید عادات مختلفی را درپیش گرفت. البته این قوانین را او کشف نکرده است بلکه او با مشاهدۀ صِرف توانسته‌است این عادات را از دل طبیعت بیرون بکشد.

او در این کتاب هفت قاعدۀ کلی برای موفقیت را به شما می‌آموزد. این هفت قانون در هفت عبارت زیر خلاصه می‌شوند:

عامل بودن، شروع از پایان در ذهن، نخست به اولین‌ها پرداختن، برنده ـ برنده اندیشیدن، اول فهمیدن و سپس فهماندن، هم‌افزایی یا سینِرژی، تیزکردن اره یا پیشرفت مستمر و فرایندهای پیشرفت.

چندان مفهوم نبود؟! حق دارید. باید کتاب را بخوانید تا بفهمید هرکدام از این قوانین بیانگر چه چیزی هستند. پس تا دیر نشده و هنوز برای فهم این عبارات کنجکاو هستید، دست بجنبانید و کتاب «هفت عادت مردمان مؤثر» را بخوانید. باشد که تأثیرگذار شوید!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۸ ، ۱۱:۵۱
الهه رضایی

. رویکرد خود را تغییر دهید

برای کاهش استرس ناشی از کمال‌گرایی شغلی، باید با شکست‌های گاه‌وبی‌گاه کنار بیایید. پذیرش شکست‌ها باعث ایجاد انعطاف‌پذیری خواهد شد؛ پس با کارهای کوچکی که درادامه به آن اشاره می‌کنیم، فرصت‌های جدیدی به‌ وجود بیاورید و از شکست‌های‌تان درس بگیرید:

  • هفته‌ای یک‌ بار، نیم ساعت زودتر محل کارتان را ترک کنید یا ده دقیقه دیرتر در محل کار حاضر شوید.
  • ایمیل‌های کاری را بدون سختگیری بخوانید و پیش از اینکه درگیر تجزیه‌و‌تحلیل بیش‌ازحد شوید، سریعا به آنها پاسخ دهید.
  • حداقل برای یک آخر هفته به هیچ‌کدام از ایمیل‌های کاری‌ جواب ندهید.

شاید این کارها درابتدا شما را عصبی و نگران کنند، اما با گذر زمان به کاهش استرس‌ شما کمک می‌کنند و به شما یاد می‌دهند که حتی اگر اشتباه کنید، با درس گرفتن از آنها قوی‌تر خواهید شد.

۲. سریع عمل کنید

اکثر کمال‌گرایان با مشکل تعلل در تصمیم گیری روبه‌رو هستند. آنها می‌خواهند بهترین تصمیم ممکن را بگیرند، درنتیجه فشار روانی زیادی را به خود تحمیل می‌کنند. اگر این مشکل را دارید از راهکار پنج ثانیه استفاده کنید. هرگاه در تصمیم‌گیری دچار تعلل و تحلیل بیش‌ازحد شدید، دست نگه دارید، نفسی عمیق بکشید و از پنج تا یک بشمارید و بلافاصله تصمیم‌گیری و اقدام کنید تا فرصتی برای بروز افکار نگران‌کننده پیش نیاید.


حتما بخوانید: مدل تصمیم‌گیری TDODAR؛ ابزاری برای تسریع روند تصمیم‌گیری در شرایط اضطراری

۳. انتظارات را با مشارکت دیگران تعیین کنید

کمال‌گرایی مشارکت دیگران

معمولا افراد کمال‌گرا براساس انتظاراتی که تصور می‌کنند دیگران از آنها دارند، هدف گذاری می‌کنند. آنها حتی این کار را بدون علم به واقع‌گرایانه بودن این توقعات انجام می‌دهند. برای حل این مشکل کافی است به‌جای پافشاری بر پیروی کردن از استانداردها و توقعاتی که برای خود ایجاد کرده‌اید، از دیگران کمک بخواهید و اهداف قابل‌دستیابی تعیین کنید.

با رئیس یا همکاران خود گفت‌وگو کنید تا متوجه شوید که چه توقعاتی از شما دارند. این کار موفقیت شما را تضمین می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۸ ، ۱۱:۵۳
الهه رضایی