عکاسی فضای باز کودک

عکاسی منحصر به فرد و زیبا از کودکان در فضای باز

عکاسی منحصر به فرد و زیبا از کودکان در فضای باز

 

معرفی کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم
۰

 

بحران و سردرگمی قبل از انتخاب رشته تحصیلی، بعد از فارغ‌التحصیل‌شدن، هنگام انتخاب مسیر شغلی و تحصیلی، هنگام تصمیم گیری برای ازدواج و حتی بچه‌دار‌شدن ازجمله دوره‌های مهم و تأثیرگذار هر فرد است. دورانی که اگرچه خوشایند نیست، با داشتن مهارت‌های فردی لازم می‌توان به‌سلامت از آن عبور کرد.

«دکتر تینا سیلیگ» مدرس خلاقیت دانشکدهٔ علوم مدیریتی دانشگاه استنفورد است. او در کتابش، «ای کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم»، راهکارهایی برای گذر بهتر از این بحران‌ها به اشتراک گذاشته است. اگر همچنان بر سر دوراهی انتخاب‌های سخت قرار دارید، در ادامه با معرفی این اثر با ما همراه باشید.

شناسنامه کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم

عنوان: ای کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم

نویسنده: تینا سیلیگ

تعداد صفحات: ۲۲۸

ترجمه: محمدرضا آل‌‌یاسین (پیشنهاد کاربران)

انتشارات: هامون (پیشنهاد کاربران)

درباره کتاب

دکتر سیلیگ در ۱۰ فصل و با ارائه مثال‌های واقعی از افرادی که با آنها از نزدیک آشنایی دارد مطالبی به مخاطبانش آموزش می‌دهد که شاید کمتر مدرسه و مرکز آموزشی به‌دنبال آموزش مستقیم آنها باشد. او در مقدمه کتاب می‌گوید: «ما به محققان و مهندسان آموزش می‌دهیم تا نوآوری را در جزءجزء کار و زندگی‌شان دخالت دهند. […] اعتقاد داریم آموزش رسمی در دانشگاه‌هایی که هر روز بر تعدادشان افزوده می‌شود کافی نیست. پیشرفت و اعتلای افراد زمانی فراهم می‌شود که در محیط کار و سایر جنبه‌های زندگی از چشم‌اندازی متفاوت به امور بنگرند و به کارهای متفاوت و نوظهور دست بزنند.»

سیلیگ بر این باور است که فقط علاقه یا استعداد نمی‌تواند موفقیت کسی را تضمین کند بلکه اشتیاق به‌همراه استعداد و البته بازاری برای عرضه شوق و استعداد ما را مثلث طلایی رسیدن به موفقیت می‌داند؛ بر همین اساس، در این کتاب، او هرکدام از این عوامل را بررسی می‌کند.

محتوا و ساختار کتاب

مطالب کتاب در ۱۰ فصل و تحت عنوان‌های زیر دسته‌بندی شده است:

  • یکی بخر دو تا ببر؛
  • سیرک وارونه؛
  • از چاقی بمیرید یا در قطب جنوب مایو بپوشید؛
  • لطفا کیف‌پولتان را بیرون آورید؛
  • چاشنی اسرارآمیز دره سیلیکون؛
  • مهندسی فقط برای دختران؛
  • لیموناد را به هلی‌کوپتر تبدیل کنید؛
  • از اعتبار و نیک‌نامی‌تان مراقبت کنید؛
  • استاد آیا این سؤال در امتحان می‌آید؟
  • موضوعات آزمایشی.

اگرچه عنوان فصل‌ها جالب به‌ نظر می‌رسند، اما نمی‌توان با آنها به محتویات هر فصل پی‌برد؛ بنابراین، محتوای فصل‌ها را بیشتر بررسی می‌کنیم.

نویسنده از همان ابتدا یک سؤال اساسی مطرح می‌کند: «اصولی که در مدارس و دانشگاه‌ها به آنها اشاره می‌شود با اصولی که خارج از فضای آموزشی با آنها سروکار داریم تفاوت چشمگیری دارد. این دوگانگی عامل تنش‌هایی است که افراد پس از فارغ‌التحصیلی و پیوستن به بازار کار با آن مواجه می‌شوند. حال، این پرسش مطرح می‌شود که چگونه می‌توان بر روی این شکاف، پل بست و با استفاده از آنچه در فضاهای آموزشی تعلیم داده می‌شود به جنگ با مشکلات واقعی رفت و از این مصاف سربلند بیرون آمد؟»

پس از این پرسش، او ما را به کلاس‌های درسش می‌برد و از تجربه‌های دانشجویانش در تمرین‌های کلاسی می‌گوید. واقعی‌بودن ماجرا و شخصیت‌هایی که از آنها صحبت می‌کند، تأثیر کلام نویسنده را دوچندان کرده است. او همچنین از تجربیات و دوراهی‌هایی می‌گوید که در زندگی شخصی‌اش داشته است. در بخش‌هایی از کتاب، دکتر سیلیک شخصیت افراد هنگام تصمیم گیری های مهم را تحلیل و واکاوی می‌کند و عوامل موثر بر تصمیم گیری های مهم را نیز بررسی می‌کند.

کتاب همچنین پر از توصیه‌هایی است که نتیجۀ تحلیل‌های دقیق و ملموس نویسنده است. همین ویژگی کتابْ مطالب آن را از حالت نصیحت‌های خشک جدا می‌کند و بر تأثیرش می‌افزاید.

آیا این کتاب برای شماست؟

آیا فارغ‌التحصیل هستید و برای ادامه تحصیل و انتخاب شغل دچار تردید هستید؟ آیا به‌ دنبال مسیر تازه‌ای برای ادامه زندگی هستید؟ آیا به‌دنبال برقراری تعادل بین کار و زندگی خود هستید؟ این کتاب پیشنهاد ما به شماست؛ چراکه دکتر سیلیگ، با ایده‌ها و مثال‌های بی‌شمار در کتابش، به شما در گرفتن بهترین تصمیم‌ها کمک می‌کند.

درباره نویسنده

دکتر تینا سیلیگ مدیر اجرایی مرکز کارآفرینی دانشگاه استنفورد است. او دوره‌های متعددی درزمینه خلاقیت و نوآوری در دانشکده علوم مدیریتی این دانشگاه تدریس می‌کند. همچنین در سال‌های اخیر با نگارش کتاب و اجرای سخنرانی ها و برپایی کارگاه‌های آموزشی متعدد، گامی بزرگ برای ترویج نوآوری و کارآفرینی در سراسر جهان برداشته است. از جمله آثار او می‌توان «موتور نوآوری»، «بینش بیرونی: ایده‌ها را نه در سر بلکه در دنیا به‌ دست آورید»، «قوانین خلاقیت»، «یک دوره سقوط در خلاقیت» را برشمرد.

بخش‌هایی از کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم

بسیاری از ما خیلی زودتر از زمانی که باید حرفه‌ای را دنبال کنیم هدف خویش را تعیین می‌کنیم. مردم دوست دارند از بچه‌ها بپرسند: «وقتی بزرگ شدی می‌خواهی چه‌کاره شوی؟» این کار سبب می‌شود که آنان اهدافشان را در دوران کودکی، دست‌کم در قلمرو ذهن، نهایی کنند و از بررسی فرصت‌های زیادی که در آینده با آن مواجه خواهند شد محروم شوند. (ص۲۲۳ نسخه الکترونیکی)

اطرافیان‌مان درباره نقش‌هایی که انتظار دارند به‌ عهده گیریم، به‌صراحت و یا در لفافه اظهارنظر می‌کنند و ما ناخودآگاه همان خط را دنبال می‌کنیم. […] بر این اساس، هرگونه اظهارنظر درباره رشته تحصیلی و یا شغلی بچه‌ها در ذهن ناهشیارشان ثبت شده و به‌طور غیرارادی آیند‌ه‌شان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

همه ما به‌شدت تحت‌تأثیر پیام‌های اطرافیان‌مان هستیم. بعضی از آنها مستقیم و صریح القا می‌شوند.

وقتی بیست‌ساله شدم برایم دشوار بود بین آنچه برای خود می‌خواستم و آنچه دیگران برای من می‌خواستند تفاوت قائل شوم. […] اطرافیان‌تان اغلب از شما انتظار دارند که شتاب‌زده درباره شغل و حرفه آتی‌تان تصمیم بگیرید، به آن تصمیمات محکم بچسبید و برای به فعلیت درآمدن‌شان سماجت و مداومت نشان دهید. اما این راهکار اغلب درست و کارساز نیست. شما باید بارها مسیرتان را عوض کنید تا نهایتا به کاری برسید که به‌طور کامل با مهارت‌ها و علایق‌تان همسو و منطبق است. این درست مثل روند ارتقای یک محصول و یا طراحی نرم‌افزاری جدید می‌باشد. (ص۲۳۵ نسخه الکترونیکی)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۱/۲۷
الهه رضایی

باغ کتاب

موفقیت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی