عکاسی فضای باز کودک

عکاسی منحصر به فرد و زیبا از کودکان در فضای باز

عکاسی منحصر به فرد و زیبا از کودکان در فضای باز

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انگیزه» ثبت شده است

انگیزه موضوع متداولی است که شاید خیلی در مورد آن صحبت شده و احتمالا از قبل در مورد آن اطلاعاتی دارید. در این مقاله قصد داریم به طور کامل در مورد این موضوع خیلی مهم صحبت کنیم و اینکه چه راهکارهایی وجود دارد که بتوانیم با اشتیاق فراوان کارهای مختلف را انجام دهیم.

 

انگیزه چیست و چرا مهم است؟

انگیزه داشتن به معنی این است که بتوانیم کارهای مختلف را با اشتیاق خوب انجام دهیم و وسط راه آن ها را رها نکنیم. این طور نیست که به یک عامل ربط داشته باشد و این اشتباه است که آن را تک بعدی در نظر گرفت و کاملا یک موضوع چند بعدی می باشد.

البته همان طور که در معرفی کتاب شیب اشاره شد، اینکه از بعضی کارها دست کشید کاملا درست است و اتفاقا باید همین کار را کرد. اما منظور مواقعی است که در جهت درستی هستیم ولی نمی توانیم با اشتیاق فراوان به کارمان ادامه دهیم و اینجاست که مسئله پیش می آید.

در ضمن، مفهوم انگیزه فقط به معنی این نیست که مثلا ویدئوهای انگیزشی را نگاه کرد و فقط به خاطر آنها اشتیاق لازم برای کارهای مختلف را بدست آورد. ویدئو دیدن و شارژ شدن می تواند یک راه باشد، اما باید اجزای مختلف به هم پیوسته ای وجود داشته باشند که  هر یک در کنار هم یک روش عالی را پدید بیاورند.

انگیزه
انگیزه چیست و چرا مهم است؟

 

چند نوع انگیزه داریم؟

به طور کلی می توان انگیزه رو به دو نوع بیرونی و درونی تقسیم کرد:

درونی: موارد هستند که باعث می شوند که از درون ما قدرتمند باشیم و باعث اشتیاق زیاد در انجام کارها شوند . مهمترین این موارد هدف داشتن است که باید شیوه هدف گذاری اصولی را یاد گرفت و بتوان در راستای اهداف قدم برداشت. مورد بعدی هم این است که سبک زندگی درست و اصولی داشته باشیم.

بیرونی: به معنی مواردی است که از طرف عواملی غیر از درون خود ماست و البته این طور نیست که در این مورد ما کنترلی نداشته باشیم و اتفاقا کنترل کامل داریم. مثلا افرادی که با آنها بیشتر در ارتباط هستیم یا ورودی های ذهنی مختلفی که در طول روز دریافت می کنیم و اختیار آن را داریم که آنها را درست انتخاب کنیم.

 

نقش مهم با هدف بودن

احتمالا می دانید که نقش اهداف در زندگی ما خیلی مهم هستند و در بحث انگیزه هم باید گفت وقتی هدفی در زندگی نداشته باشیم، نمی توانیم انتظار داشت که انگیزه بالایی هم به وجود بیاید و هر چه قدر هم موارد دیگر را رعایت کنیم، همچنان یک جای کار مشکل دارد.

در مورد هدف گذاری باید اشاره کرد که شیوه های مختلفی وجود دارد و می توان دوره های مختلفی را گذراند و یا اینکه کتاب های مختلفی رو خواند تا اینکه به نتیجه خوب در این مورد رسید. توصیه من این است که از کتاب هایی مثل اثر مرکب استفاده کنید و در هر صورت، قدم اول این است که شیوه هدف گذاری درست در زندگی را انتخاب کرد. بعد از اینکه یک شیوه هدف گذاری درست را پیدا کرد مرحله بعدی این است که واقعا به سمت آنها حرکت کرد و به خاطر همین انگیزه می تواند بالاتر رود.

انگیزه
نقش مهم با هدف بودن

یک نکته دیگر هم این است که در همه شیوه های هدف گذاری معمولا اشاره می شود که شما باید ارزش های زندگی خودتان را مشخص کنید. یعنی تا ارزش های اصلی زندگی خودتان را ندانید نمی توانید به سمت اهداف حرکت کنید. همچنین باید در نظر گرفت که این ارزش ها را باید دائما زندگی کرد و اینجوری نباشد که فقط ارزش ها را انتخاب کرد. به طور مثال اگر «احترام» جزو ارزش های اصلی یک نفر است، باید حتما آن را دائما زندگی کند و اگر آن را زندگی نکند به مشکلات مختلفی می خورد از جمله اینکه دچار بی انگیزگی می شود.

 

داشتن سبک زندگی درست و اصولی

سبک زندگی موضوع خیلی گسترده ای است و مطمئنا می شود در مورد آن ده ها مقاله نوشت. سبک زندگی را می توان گفت که قسمتی از آن درونی و قسمتی از آن بیرونی ست. در مورد بیرونی بحث ورودی ها و ارتباطات و … است که در ادامه توضیح داده می شود.

اما در مورد قسمت درونی آن باید گفت که اول باید آگاه شویم که چه سبک زندگی داریم. یعنی مثلا وقتی صبح بیدار می شویم معمولا چه کارهایی انجام می دهیم؟ تغذیه ما چه طور است؟ ورزش جزو برنامه های روزانه است؟ برای اهدافمان برنامه ای هم داریم؟ و سوالات از این قبیل را باید پرسید.

بعد از آگاه شدن از سبک زندگی به این موضوع مهم توجه کرد که سبک زندگی ما متعادل است یا نه؟ یعنی مثلا برای خانواده چه قدر وقت می گذاریم؟ آیا وقتی که برای خانواده اختصاص می دهیم خیلی کمتر از وقتی است که برای کارمان می گذاریم؟ اولویت اصلی ما خانواده است یا کار؟

به جز اینکه خانواده و کار خیلی مهم هستند یک جزء دیگر هم داریم که آن خودمان هستیم و باید بررسی کنیم که برای خودمان چه قدر وقت می گذاریم. در اصل باید از خودمان بپرسیم که چه قدر برای موضوعات مختلف مربوط به خود، مثل تفریح و لذت، یادگیری و پیشرفت، فکر کردن و … وقت می گذاریم.
در مجموع باید بین این مثلث خانواده، کار و خود یک تعادلی را ایجاد کرد و هر موقع که متوجه شویم که یکی از این سه مورد کم اهمیت جلوه می کند، حتما سبک زندگی ما مشکلی دارد و نتوانستیم سبک زندگی درست را داشته باشیم. به همین علت است که تاثیر آن بر انگیزه ما خیلی زیاد است.

 

کنترل ورودی ها

منظور از ورودی ها به معنی اطلاعاتی است که ما روزانه دریافت می کنیم. این اطلاعات می تواند از طریق تلویزیون، شبکه های اجتماعی، سایت ها و … منتقل شوند. هر اطلاعات سوای از اینکه مثبت یا منفی باشد در مغز ما تاثیر می گذارد و این باعث کاهش یا افزایش انگیزه می شود.

یکی از منفی ترین ورودی ها می تواند اخباری باشد که روزانه دریافت می کنیم. به خصوص اخبارهایی مثل حوادث که دائما فقط حوادث بد دنیا را مخابره می کنند و من هیچ وقت درک نمی کنم که واقعا دیدن این اخبار چه فایده ای می تواند داشته باشد! جالب است که افرادی هم هستند که وقتی روزنامه را باز می کنند اولین صفحه به صفحه حوادث نگاه می کنند!

انگیزه
کنترل ورودی ها

فرقی هم نمی کند که این مدل اخبار از کجا مخابره شود مثل تلویزیون، روزنامه، شبکه های اجتماعی و … در هر صورت تاثیر منفی خودشان در سطحی می رسانند. توصیه می کنم که این مدل اخبار را به کل از زندگیتان حذف کنید. در مورد اخبار دیگر نمی توانم خیلی نظر بدهم و بستگی دارد که فرد در چه زمینه ای فعالیت می کند. شاید یک نفر که کسب و کار در زمینه مالی و اقتصاد دارد، اخبار اقتصادی به دردش می خورد و از این راه کسب درآمد می کند. اما عموما کسانی که اخبار زیاد دنبال می کنند خودشان دلیل اینکه اینقدر به آن توجه می کنند را نمی دانند!

به طور کلی، در اطلاعاتی که روزانه دریافت می کنیم باید خیلی دقت کنیم. امروزه دیگر شبکه های اجتماعی مختلفی هستند که می توان اطلاعات زیادی را از آنها دریافت کرد به طور مثال اینستاگرام که مکانیزم معتاد کننده ای هم دارد. حتما باید در انتخاب صفحه هایی که دنبال می کنیم دقت کرد و به هیچ وجه تعداد آنها را بدون هدف بالا نبرد. باید یادمان باشد که:

بعضی وقتا باید از ورودی های خودمان کم کنیم تا بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم.

تغذیه با مطالب انگیزشی

مطالب انگیزشی می تواند نقش خیلی موثری داشته باشند. به طور کلی آنها را به چند دسته تقسیم می کنیم:

کتاب های انگیزشی: کتاب هایی وجود دارند که بیشتر حالت انگیزشی دارند. یعنی شاید مثلا راهکار مستقیمی به ما ارائه ندهند ولی نیروی انگیزش را در ما بالا می برند. معمولا کتاب های زندگینامه افراد موفق این خصوصیت را دارند و می توانند خیلی کمک کننده باشند. توصیه می شود در همان عادت شروع صبح که در مقاله عادت خوب توصیح داده شد، کمی کتاب های انگیزشی خواند که روز را خیلی عالی شروع کرد.

نقل قول های انگیزشی: این نقل قول ها را احتمالا در جاهای مختلف زیادی دیده ایم. می توانیم دائما خود را در معرض این مطالب قرار دهیم تا اینکه یک سری نکات مهم را یادمان نرود و اینکه هر بار آنها را دید مشکلی ندارد و اتفاقا راه درست هم همین است. مثلا می توان عکس پس زمینه تلفن همراه یا کامپیوتر خود را از این جملات انگیزشی بگذاریم. مثلا یه نمونه جملات انگیزشی جالب:

اجازه ندهید سروصدای افکار و اعتقادات دیگران ندای درونی شما را خاموش کند.
استیو جابز

 

ویدئوهای انگیزشی: در مورد ویدئو هم مثل نقل قول ها می توان گفت که روز به روز فراگیرتر می شوند. می توان در سایت هایی که ویدئو به اشتراک می گذارند ویدئوهای انگیزشی زیاد پیدا کرد. البته شاید همه این ویدئوها هم با کیفیت خوبی نباشند و ویدئوهای انگیزشی باید مدلی باشند که واقع بینانه در نظر بگیرند. چون انگیزه الکی هم فایده ای ندارد و باید واقعیت هم در نظر گرفت. می توان با کمی جستجو به نتایج خوبی برسید و اگر با انگلیسی جستجو می کنید با motivational videos امتحان کنید.

انگیزه
ویدیو انگیزشی

فیلم های انگیزشی: یک سری فیلم ها هستند که جنبه سینمایی و فنی دارند و یک سری فیلم ها هم هستند که بیشتر حالت انگیزشی دارند و شاید خیلی کیفیت فنی نداشته باشند که مثلا منتقدان سینما از آنها خوششان بیاید. البته چه بهتر که هر دو جنبه با هم دیگر باشد و فیلم های این مدلی هم می توان پیدا کرد. همانند فیلم هایی مثل The Shawshank Redemption و Forrest Gump که هر دو جنبه را با هم دارند.

اما در کل باید این نکته را اشاره کرد که منظور فیلم هایی است که حالت انگیزشی دارند و شخصیت های فیلم یک نکته خاصی را به ما می رسانند که باعث انگیزش می شود. در این مورد هم می توانید با motivational movies به نتایج خوبی برسید. 

ارتباطات ما

باید گفت به طور قطع ما میانگین افرادی هستیم که بیشترین وقت خود را با آنها می گذرانیم. حالا در جنبه هایی مثل درآمد، سلامتی و … این کاملا صدق می کنیم و ما بالاتر از آن افراد نمی رویم.

در مورد بحث انگیزه هم باید گفت که افرادی که با آنها ارتباط داریم در این موضوع خیلی تاثیر دارند. اگر دائما با افراد منفی ارتباط داشته باشیم، مطمئنا ناخودآگاه ما منفی می شویم و نمی توان از آن ورودی منفی که آنها به ما منتقل می کنند، در امان بود. حالا برعکس اگر با افرادی ارتباط داشته باشیم که انرژی خیلی مثبتی منتقل می کنند و تلاش می کنند که دائما پیشرفت کنند، ناخودآگاه ما هم به همان سمت کشیده می شویم. پس این موضوع را باید خیلی جدی گرفت.

البته منظور از ارتباطات، اعضای خانواده مثل پدر و مادر و برادر و خواهر نیست و این افراد را نمی توانیم حذف کنیم. هر چند که با یادگیری مهارتهایی مثل ارتباط موثر و حل تعارض می شود با آنها هم رابطه خوبی داشت. اما افراد دیگری که در ارتباط هستیم را کاملا حق انتخاب داریم و می توانیم رابطه با آنها را به طول کامل قطع و یا حداقل محدود کنیم.

انگیزه
ارتباطات ما

پیشنهاد می کنم که در این مورد اصلا خجولی نداشته باشید و افرادی که مدام انرژی منفی منتقل می کنند و نمی خواهند که دنبال پیشرفت باشند را با آنها یکبار برای همیشه طی کنید که به این صورت نمی توانید با آنها رابطه را ادامه دهید و اگه قرار است که همین طوری رفتار کنند، حتما در اولین فرصت قطع رابطه خواهید کرد. چون باید گفت که افرادی که انرژی منفی منتقل می کنند دقیقا مثل همان اخبار منفی می مانند و مغز انسان مطمئنا تحت تاثیر همین ورودی منفی قرار می گیرد.

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۰۲
الهه رضایی

. چرایی خود را بیابید

افراد با انگیزه هرکاری را با چرا شروع می‌کنند. چرا این کار را انجام می‌دهید؟

اگر صرفا به این دلیل که کوهی برای بالارفتن وجود دارد، کوهنوردی می‌کنید، وقتی به بخش سخت داستان برسید، احتمالا نخواهید توانست ادامه دهید. اما اگر بدانید چرا این کار را انجام می‌دهید و این کار برای شما بسیار باارزش باشد، در هر موقعیتی می‌توانید توانایی‌های خود را بروز دهید.

برای نمونه چرایی من ساده است: می‌خواهم تا جایی‌که می‌توانم سطح کیفیت زندگی انسان‌ها را بهبود بخشم. من این چرایی را به کار روزمره‌ام مرتبط کرده‌ام؛ حین کار تلاش می‌کنم اطرافیانم پیشرفت کنند و مشتریانم به بهترین شکل کارشان راه بیفتد!

. عقاید خود را درباره‌ی ممکن‌ها تغییر دهید

اغلب مردم کمبود انگیزه ندارند، بلکه باورهایی دارند که بسیار محدودکننده است. آنها اغلب کارها را نشدنی می‌دانند. به همین دلیل مشاهده‌ی داستان زندگی افراد موفق می‌تواند بسیار قدرتمند باشد، زیرا این داستان‌ها چشم ما را به دنیایی از امکانات جدید باز می‌کند.

اگر می‌خواهید بدانید که انسان‌ها چه توانایی‌هایی دارند، سری به کتاب رکوردهای گینس بزنید. می‌توانید دراطراف خود انسان‌هایی را پیدا کنید که به‌طرز شگفت‌انگیزی غیرممکن‌ها را ممکن کرده‌اند. اما اگر این چنین انسان‌هایی را پیدا نکردید متوقف نشوید؛ با کتاب‌ها، فیلم‌ها و داستان‌های این چنینی به‌خود یادآوری کنید که چه‌ قدرتی در شما نهفته است.

. باورهای محدودکننده‌تان را تغییر دهید

باورهای محدود کننده - چگونه با انگیزه زندگی کنیم

باورهای محدودکننده به روش‌های موذیانه‌ای به ذهن ما خطور می‌کنند. برای مثال ممکن است زیر لب به خودمان بگوییم: نه، من نمی‌توانم! من از عهده‌ی انجام این کار برنمی‌آیم.

داستان جالبی وجود دارد که در آن یک کک را درون ظرفی شیشه‌ای قرار می‌دهند و سر ظرف را می‌گذارند. کک تمام روز بالا و پایین می‌پرد تا بتواند از ظرف خارج شود، اما بالاخره خسته می‌شود. وقتی سر ظرف را برمی‌دارند، کک فقط داخل ظرف بالا و پایین می‌پرد و بیشتر از آن جهشی انجام نمی‌دهد.

آیا الان کک می‌تواند از ظرف بیرون بپرد؟ بله اما به‌شرطی که باور محدودکننده‌ی فعلی‌اش را کنار بگذارد.

پس باورهای محدودکننده‌ی خود را کنار بگذارید و مانند کک درون ظرف شیشه‌ای نباشید.

. زمان بیشتری را صرف ارزش‌هایتان کنید

باانجام این کار، با یک تیر، دو نشان می‌زنید! هم انگیزه‌ی خود را بالا می‌برید، هم از زندگی‌تان لذت می‌برید.

اما قبل از هرچیز باید ارزش‌های خود را بشناسید. با شناسایی ارزش‌هایتان می‌توانید میان آنها و کارهای روزانه‌تان ارتباط برقرار کنید. برای مثال ماجراجویی، یادگیری و برتری‌داشتن برای من با‌ارزش هستند. بنابراین زمانی‌که پروژه‌ای به من داده می‌شود، من فقط پروژه را انجام نمی‌دهم، بلکه یک ماجراجویی فوق‌العاده را تجربه می‌کنم.

وقتی پروژه‌ای دارم که از انجام آن لذت نمی‌برم، راهی پیدا می‌کنم تا بتوانم از آن پروژه چیز جدیدی یاد بگیرم. از همه‌ی اینها بهتر به‌دنبال کسی می‌گردم تا میانبرهایی برای انجام بهتر، سریع‌تر یا ارزان‌تر آن پروژه به من نشان بدهد. ساده‌ترین ارزشی که می‌توانم پیدا کنم، بهترشدن است.

دراطراف‌تان انسان‌هایی داشته باشید که به شما انگیزه می‌دهند

افراد با‌انگیزه - چگونه با انگیزه زندگی کنیم

همان‌طور که بعضی کارها از انرژی شما می‌کاهند و بعضی دیگر به شما انرژی می‌دهند، بعضی افراد هم هستند که انگیزه‌ی شما را کم می‌کنند و برخی دیگر به شما انگیزه‌ی مضاعف می‌بخشند.

قبل‌از هرچیز این را بدانید اولین فردی که می‌تواند به شما انگیزه بدهد، خودتان هستید. مربی خود باشید، نه منتقد. وقتی شکست می‌خورید مدام خود را سرزنش نکنید؛ درعوض به‌دنبال درس‌گرفتن باشید. از خود نپرسید: «چرا مرتکب این اشتباه شدم؟» درعوض بپرسید: «چطور می‌توانم دفعه‌ی بعد بهتر عمل کنم؟»

به‌دنبال چیزهایی باشید که به‌حرکت روبه‌جلوی شما کمک بکند و بهترین شکل را از شما نمایان کند.

نیازی نیست دراین‌مورد زیاد فکر بکنید. کافی است افرادی را که به‌طریقی به شما انرژی می‌بخشند و کمک می‌کنند قدرت درون خود را آزاد کنید، بیابید. ممکن است این افراد از‌ طریق تمرکز روی استعدادهای خاص شما این کار را بکنند. ممکن است چیزهایی را ببینند که دیگران به آنها توجه نمی‌کنند. یا حتی با گفتن جملاتی آن‌چنان شما را تشویق بکنند که دوباره بلند شوید و بخواهید دنیا را فتح کنید!

. چرخه‌ی بازخورد بهتری طراحی کنید

پیشرفت هرچقدر هم کم باشد، پیشرفت به‌حساب می‌آید. اگر بتوانید روی پیشرفت‌کردن تمرکز کنید، هم خوشحال‌تر خواهید بود و هم انگیزه‌ی بیشتری خواهید داشت. این یک عادت بسیار قدرتمند است.

برای اینکه بتوانید بازخورد بهتری از فعالیت‌هایتان بگیرید، موارد زیر را درنظر داشته باشید:

  • واقعی باشد: هرچه بازخوردی که می‌گیرید به فعالیت فعلی نزدیک‌تر باشد، بهتر است.
  • دقیق و مرتبط باشد: اگر بازخوردی که می‌گیرید مربوط به آن فعالیت نباشد، اشتباه است و اگر دقیق نباشد هیچ کمکی به شما نمی‌کند.
  • کاربردی باشد: اگر بازخوردی که می‌گیرید هیچ راه‌حل عملی برای بهبود فعالیت به شما ندهد، هیچ فایده‌ای ندارد.

تابه‌حال برای شما پیش آمده است که درانجام کاری به بن‌بست بخورید و ناگهان فردی قطعه‌ی گمشده‌ی کار را برای شما نمایان بکند؟ این‌جاست که شما به‌خاطر این کشف جدید حسابی هیجان‌زده می‌شوید و می‌خواهید هرچه سریع‌تر آن‌ را امتحان کنید!

سعی کنید با بازخوردگرفتن از دوستان‌تان راجع به کارهایی که انجام می‌دهید، از این لحظات بیشتر و بیشتر در زندگی خود ایجاد کنید.

با ایجاد اهداف هیجان‌انگیز خود را به‌جلو هل بدهید

اهداف شما باید به‌شکلی باشد که به‌طور خودکار شما را به سمت خود بکشند؛ اهدافی‌که تصور به حقیقت‌پیوستن‌شان شما را حسابی هیجان‌زده می‌کند.

اگر احساس می‌کنید تحت فشار هستید، یعنی یک جای کار می‌لنگد. ممکن است ارزش‌ها و علایق (درونی یا بیرونی) شما باهم درتضاد باشند. شاید این فشار به‌خاطر ترس شماست. ممکن است نیاز به اهداف کوچک‌تری داشته باشید تا بارسیدن به آنها، انگیزه‌ی مضاعف پیدا کنید یا شاید به هدفی بزرگ و جسورانه نیاز دارید تا انگیزه‌ی بیشتری به شما بدهد.

اگر هدفی به شما تحمیل شد، آن را به‌عنوان ارزش نپذیرید؛ بلکه به آن به چشم یک هدیه بنگرید و به‌دنبال چالشی باشید که به‌شما انگیزه بدهد. مسیر رسیدن به این هدف را به چشم یک ماجراجویی لذت‌بخش ببینید که پر از فرازونشیب و چالش‌های مختلف است. با این دید پی می‌برید که شغل‌ها چقدر می‌توانند به انسان انگیزه بدهند و الهام‌بخش باشند. شما برای انگیزه‌داشتن، نیازی به دیگران یا شرایط اطراف‌تان ندارید؛ بلکه باید یاد بگیرید که چطور از طریق پیشرفت و مهارت‌‌آموزی، بیشترین انگیزه را برای خودتان ایجاد کنید.

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۴۲
الهه رضایی

. آیا در جایگاه شغلی درستی هستم؟

موقعیت شغلی - موفقیت

اگر برای کارتان اشتیاق نداشته باشید، برای غلبه بر موانع و مشکلات عادی که زندگی‌ در مسیر موفقیت‌تان قرار می‌دهد نیز انگیزه‌ی لازم را نخواهید داشت. حتی اگر کارتان را با شور و شوق زیادی شروع کرده باشید، ممکن است اشتیاق شما به‌تدریج کمرنگ و درنهایت محو شود. به همین دلیل بسیار مهم است که خود و انگیزه‌تان را به‌طور مرتب بررسی کنید. اگر حس می‌کنید اشتیاق‌تان نسبت به کار کم شده است و بی‌انگیزه هستید، ممکن است به‌منظور افزایش انرژی و انگیزه‌تان برای کسب‌و‌کار به یک تغییر نیاز داشته باشید. پیداکردن یک موقعیت شغلی که واقعا به آن علاقه دارید، به شما انگیزه‌ی قوی و ذهنیت لازم برای موفقیت را خواهد داد.

۲. آیا از اشتباهاتم درس می‌گیرم؟

درس گرفتن از اشتباهات - موفقیت

بیشتر الگوهای موفقیت تعداد زیادی شکست دارند. این کاملا طبیعی است و اصلا ایرادی ندارد. با این حال مسئله‌ی مهم این است که شما از اشتباهات‌تان درس بگیرید و به‌ندرت اشتباهی را دوبار تکرار کنید. هنگامی‌که به مانعی برخورد می‌کنید، زمانی را به ارزیابی آن اشتباه اختصاص دهید و ببینید که چه چیزی باید تغییر کند و چگونه می‌توانید از تکرار آن در آینده جلوگیری کنید. سعی کنید از هر شکستی در مسیر موفقیت‌تان درس بگیرید و به دلیل آن اشتباه پی‌ ببرید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۶ ، ۱۶:۰۳
الهه رضایی